علم یزید...

پاداش مرد...

مگر فقها اشتباه نمی کنند؟؟

پرسش :اگر وظيفه ي امام حفظ شريعت از تحريف و نقصان است، الان امام زمان ـ عجل الله تعالي فرجه الشريف -چگونه دين را از تحريف حفظ مي كند مگر فقها اشتباه نمي كنند؟

در كتاب هاي كلامي، حافظ شريعت بودن امام، به دو گونه تقرير شده است:
بيان اول: مراد حفظ شريعت و احكام وارده در قرآن و سنّت است تا براي انسان هاي بعد از عصر شريعت تا روز قيامت باقي بماند. ظاهر از اصطلاح حفظ، همين معنا مي باشد.
بيان دوم: مراد از حفظ شريعت، تبيين و تفسير است. پيش فرض اين تقرير و تبيين اين است كه، تمامي احكام شريعت، براي مسلمانان بيان نشده است. بلكه مقدار لازم در زمان حيات نبي، توسط خود حضرت به تدريج بيان شده، امّا باقي مانده ي آن احكام پس از عصر نبي اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ توسط امام براي مردم تبيين خواهد شد.[1]
با اين مقدمه به پاسخ از سؤال مي پردازيم: سؤال از دو بخش تشكيل شده است كه در بخش اول چگونگي صيانت امام زمان ـ عجل الله تعالي فرجه الشريف ـ مورد پرسش واقع شده و در بخش دوم حفظ دين با وجود اختلاف انظار فقيهان، چگونه صورت مي گيرد؟
وظايفي كه بر عهده ي نبي اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ قرار داشته، بايد توسط امام پي گيري شود كه بخشي از آن وظايف از اين قرار مي باشد:
1. تفسير كتاب الله و تشريع مقاصد و اهداف و كشف اسرار و رموز آن.
2. بيان احكام.
3. پاسخ به سؤالات و شبهات.
4. حفظ دين از تحريف و …
در ميان وظايف محوّله به امام، صيانت دين از دستبرد و تحريف هم قرار دارد، نقطه ي محوري بحث اين است كه اين صيانت در زمان غيبت آخرين حجت الهي چگونه صورت مي گيرد؟ (بخش اول سؤال) پاسخ اجمالي به هر دو بخش سؤال اين است كه اين وظيفه ي مهم، به دو صورت انجام مي گيرد:
1. ولايت باطني از پس پرده ي غيبت (ولايت تكويني)
2. اعمال ولايت و صيانت از دين توسط نائبان كه اين نوّاب دو دسته مي باشند. الف ـ نواب خاصه؛ ب ـ نواب عام.
توضيح مطلب: ولايت حضرت حجّت ـ عجل الله تعالي فرجه الشريف ـ در زمان غيبت، همانند نفع رساني خورشيدي است كه در پشت ابر قرار دارد. اين حقيقت هم در روايات متعددي بيان شده است. جابر بن عبدالله انصاري از پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ از بهره مندي شيعيان از قائم در زمان غيبت سؤال كرد كه حضرت فرمود: آري سوگند به خداوندي كه مرا به پيامبري برانگيخت، مردمان از او بهره مند مي شوند و از نور ولايتش كسب نور مي كنند، آن چنان كه مردم از خورشيد استفاده مي كنند، اگر چه در پشت ابرها نهان باشد.[2]

گرچه ما از جزئيات إعمال ولايت اطلاع نداريم امّا به طور يقين، اين ولايت صورت مي گيرد و آخرين حجّت الهي وظايف شان كه از جمله ي آن صيانت از دين است را به انجام مي رسانند. حضور ظاهري و فيزيكي در انجام اين امر ضروري نيست، چنانكه مولا علي ـ عليه السّلام ـ در كلامي به كميل مي فرمايند: … اللهم بَلي؛ لا تخلو الارضُ من قائم لله بِحُجَّةٍ، امّا ظاهراً مشهوراً، و امّا خائفاً مغموراً، لئلا تَبْطِلُ حُحَجَ الله و بينّاتُهُ … آري خداوند؛ زمين هيچ گاه از حجّت الهي خالي نيست كه براي خدا با برهان روشن قيام كند يا آشكار و شناخته شده و يا ترسان و پنهان تا حجّت خدا باطل نشود.[3]
نتيجه ي سخن تا اينجا اين كه، سنّت الهي بر بقاء دين استوار شده و اين سنّت توسط آخرين حجّتش در زمان غيبت، با ولايت باطني اي كه داراست انجام مي شود. بخش ديگر حفظ و حراست از دين، با تعيين نواب خاص انجام شده است. در زمانه ي غيبت صغري كه از سال 260 الي 329 هـ حدود 70 سال ادامه يافت، حضرت به واسطه ي نائبانش با مردم ارتباط برقرار مي كرد و تمام مسائل و مشكلات اعم از ديني و غير ديني به حضرت عرضه مي شد و پاسخ آن به مردم ابلاغ مي شد. امّا بعد از اين غيبت كه به غيبت كبري منتهي شد، اين ارتباط و اتصال توسط نائبان عام امام زمان ـ عجل الله تعالي فرجه الشريف ـ كه همان علماء و فقهاي عدول هستند صورت مي گيرد. چنانچه خود آن وجود مبارك در نامه اي چنين فرمودند: … و امّا الحوادث الواقعه فارجعوا فيها الي رواة حديثنا فانهم حجّتي عليكم و انا حجة الله عليهم …[4]
امّا در حوادث و پيشامد ها به راويان احاديث ما مراجعه كنيد، همانا آنها حجّت من بر شما هستند و من حجّت خدا بر ايشان مي باشم.
شيخ طبرسي حديثي را به اسناد از امام هادي ـ عليه السّلام ـ در رابطه با نقش فقهاء و علماء چنين بيان مي كند كه حضرت فرمود: پس از غيبت قائم ما، گروهي از علماء مردم را به اعتقاد به امامت او (قائم) فرا مي خوانند و با استفاده از حجّت هاي ربّاني، از دين دفاع مي كنند تا مؤمنان ضعيف النفس را با وساوس شيطاني و پيروان ابليس را از فريبكاري هاي نواصب (ضد علويان) مصون دارند. اگر اين علماء نباشند همه از دين خدا منحرف خواهند شد. همچنان كه ناخدا، سكان كشتي را در دست دارد، علماء قلوب شيعيان را با صلابت در اختيار گرفته و از انحراف آنان جلوگيري مي كنند. آن علماء در پيشگاه خداوند متعال مرتبه اي ممتاز دارند.[5]
البته اين نائبان عام، داراي شرايطي هستند كه در كلام خود مولا صاحب الامر آن شرايط چنين بيان شده است: … فامّا من كان من الفقهاء صائنا لنفسه، حافظاً لدينه، مخالفاً علي هواه، مطيعاً لامر مولاه، فللعوام أن يقلدوه و ذلك لا يكون الا بعض فقهاء الشيعة لاكّلهم …[6]؛ در اين سخن نوراني، حضرت شرايطي را براي فقهاي مورد اعتماد خويش بيان فرمودند:
1. خويشتن دار (نفس خود را حفظ كند)
2. حافظ دين.
3. مخالف هواي نفس.
4. مطيع اوامر الهي.
نائباني كه داراي چنين شرايطي باشند در سنگر پاسباني از شريعت و دين الهي، هيچ گاه كوتاهي نخواهند كرد.
خلاصه ي سخن آنكه در زمان غيبت حراست از دين يا توسط خود حضرت از طريق ولايت باطني و حضور معنوي صورت مي گيرد و يا توسط نائبان او اين مسئوليت مهم و خطير به انجام مي رسد. بنابراين اگر چه در طول زمان از آغاز رسالت حضرت خاتم ـ صلّي الله عليه و آله ـ و پس از او تا روز قيامت، بدعت ها، تحريف ها، برچسب ها و خيانت ها به دين و عليه آن صورت مي گيرد، امّا وعده ي الهي كه بر بقاء حق و دين حق استوار گرديده است توسط انبياء و در زمان ائمه معصومين ـ عليهم السّلام ـ توسط آن انوار مقدس و در زمان غيبت هم توسط خود حضرت و نائبان شايسته ي او دين حق تبليغ و ابلاغ و تفسير مي شود و تا جايي كه مشيت الهي بر آن قرار بگيرد كه آخرين حجّت او از حجاب غيبت بدر آيد و زنگار و بدعت ها را از دين بزدايد، و اسلام راستين را در سرتاسر جهان بگستراند. پس مهم حفظ و بقاء اصل دين و شريعت است كه در جاي خود تا به حال محفوظ مانده، اگر چه گرد و غبار بدعت و تحريف هم بر آن نشسته است.
چه بسا در ذهن سؤال كننده ي محترم اين شبهه باقي مانده باشد كه با وجود اختلافي كه فقهاء در آراء و انظارشان دارند، چگونه مسئوليت صيانت و حراست دين از تحريف انجام مي پذيرد؟ پاسخ اين است كه اولاً فقهاء در كليات مسائل ديني و اصل دين و شريعت، با هم اختلافي ندارند، به عنوان نمونه در واجب بودن نماز، روزه و … و حرام بودن دروغ، دزدي و … هيچ اختلاف نظري بين فقهاء وجود ندارد و ديگر آنكه استنباط احكام دين از آيات و روايات از چهار منبع كتاب، سنّت، عقل و اجماع بهره گرفته مي شود كه بر اساس موازين و اصولي كه دركتب اصول فقه تدوين شده اين استنباط صورت مي گيرد و اسنتباط احكام در خارج از اين منابع و موازين و معيارهاي اصولي مردود و غير حجّت است و نكته ي قابل توجّه هم اينكه در تعريف اجماع نزد شيعه، آن اجماعي حجّت است كه معصوم در آن حضور داشته باشد.
بنابراين فقهاء با آن چارچوبه اي كه براي صحت روايات و استنباط احكام تعيين كردند، روايات صحيح را از مجعول بازشناسي مي كنند و با طرد روايات مجعول حكم الهي را استنباط مي كنند كه اين شيوه هم نوعي حراست و حفاظت از دين و شريعت از تحريف و نقصان مي باشد كه فقط در شيعه اين مهم با اين دقت انجام مي شود كه اصطلاحاً اجتهاد ناميده مي شود. پس اختلافات جزئي فقهاء لطمه اي به اصل دين وارد نخواهد كرد و از طرفي هم شرايطي كه امام براي نائبان عام خود بيان فرمودند، ويژگي هاي يك نگهبان شايسته براي دين مشخص شده و اينها هستند كه با تلاش خود بنيان دين را در طول ازمنه به ياري خود حضرت ـ عجل الله تعالي فرجه الشريف ـ محفوظ مي دارند.
براي مطالعه ي بيشتر در راستاي اين سؤال كتب زير معرفي مي شود:
1. امامت و رهبري، استاد مرتضي مطهري.
2. امامت، آيت الله دستغيب.
3. امامت، ج 1، سيد محمد حسين حسيني تهراني.
و كتب ديگر كه در باب امامت و همچنين در باب امام زمان ـ عليه السّلام ـ نوشته شده كمك كننده است.
اين نكته را هم به سؤال كننده ي محترم متذكّر شوم كه در كتب مزبور اصل اين سؤال مطرح نشده بلكه مباحثي در حول امامت و جايگاه و شأن امام و … بيان شده كه در حل اصل مطلب كمك مي كند.
حديث اخلاقي:
از مولا علي ـ عليه السّلام ـ نقل شده است كه:
إصْبِرْ علي مَضَضِ مَرارَةِ الحَقِّ و ايّاكَ أن تَنْخَدِعَ لِحَلاوَةِ الباطِلِ:
بر درد تلخي حق صبر كن، و مبادا كه شيريني باطل تو را فريب دهد.
غرر الحكم، ترجمه ي محمّد علي انصاري، ح 2474، انتشارات امام عصر، چاپ دوم، زمستان 1382.

[1] . الشيخ سديد الدين الحمصي الرازي، المنقذ من التقليد، ج 2، ص 136، مؤسسة نشر اسلامي، طبع اول، 1414، ص 136.
[2] . مجلسي، بحار الانوار، ج 52، باب 20، ص 93، مؤسسة الوفاء، بيروت، طبع دوم.
[3] . نهج البلاغه، ترجمه ي مرحوم دشتي، ح 147.
[4] . طبرسي، الاحتجاج، ج 2، ص 282، نقل از معجم فقهي.
[5] . طبرسي، الاحتجاج، ج 2، ص 502، انتشارات اسوه، 1413، چ اول.
[6] . طبرسي، الاحتجاج، ج 2، ص 264، نقل از معجم فقهي و همچنين وسائل الشيعه، ج 27، از مجموعه 30 جلدي، ص 131، نقل از معجم فقهي.

 

 

فشار قبر چیست؟

فشار قبر چیست؟

از هولناک‌ترین عذاب‌های قبر که میت در شب اول قبر به آن مبتلا می شود، فشار قبر است که مومن و کافر، کوچک و بزرگ، باید حد طبیعی و ناگزیر آن را تحمل کنند اما این فشار تحت اعمال انسان و پرونده ای که با اوست بسیار متغیر است. ابو بصیر می‌گوید: به امام جعفر صادق(علیه‌السلام) گفتم: آیا احدى هست كه از فشار قبر نجات پیدا كند؟ فرمود: پناه بخدا مى‏بریم از فشار قبر. چقدر قلیل و اندك هستند آن افرادى كه از فشار قبر نجات پیدا کنند. (بحارالانوار، ج6،ص260)

البته فشار قبر مربوط به مدفونین در زمین نیست بلکه شامل هر میتی خواهد شد از امام صادق علیه‌السّلام پرسیدند: آیا عذاب و فشار قبر به فرد بدار آویخته می‌رسد؟ آن حضرت فرمود: همانا پروردگار زمین، خود پروردگار هوا نیز هست. یا آن خدایى كه زمین به فرمان اوست، هوا نیز به فرمان اوست، پس خداوند عزّ و جلّ به هوا وحى می‌فرماید و هوا او را فشارى می‌دهد سخت‏تر و شدیدتر از قبر. (من لا یحضره الفقیه، ترجمه غفارى، ج 1، ص279)

فشار قبر چیست؟

اما در مورد اینکه واقعیت فشار قبر چیست و کیفیت آن به چه شکلی است، اطلاعات دقیقی در دست نیست. برخی همچون علامه مجلسی، علامه حلی، علامه شبر و مرحوم حمصی رازی معتقد به عذاب جسد هستند. به عقیده این بزرگان و برخی دیگر، ممکن است روح در عالم قبر، در بدن داخل شده و عذاب را تحمل کند … علامه مجلسی می‌فرماید: انما السوال و الضغطة فى الاجساد الاصلیة …؛ سوال و تنگی و فشار قبر مربوط به جسد اصلی است.(جسد اصلی در مقابل جسد برزخی)

در نهج البلاغه آمده است… و روعات الفزع و اختلاف الاوضاع و استكاك الاسماع و ظلمة للحد …؛ (یاد کنید از) دفعه بدفعه آمدنهاى خوف و بیم‌های مختلف و جابجا شدن دنده‏هاى پهلو از فشار قبر و كر گردیدن گوشها و تاریكى گور …

قائلین به این قول به چنین روایاتی هم استناد می‌کنند و می‌گویند در هم فرو رفتن استخوانهاى دنده(در اثر فشار قبر) و نیش زدن گوشت(که به عنوان عذاب قبر یاد شده) که در بعضی روایات است تنها با بدن عنصرى سازگارى دارد.

وقتى انسان مرد، با قوه ى خیال خود را جداى از دنیا مى یابد؛ همان گونه كه در دنیا با همان صورت به واسطه ى خیال، خود را درك مى كرد، وقتى در قبر گذاشته شد، خود را با همان صورت در قبر مى یابد و با این واسطه دردها و عقوبت ها و یا لذت ها را در مى یابد. و این است معنى حدیث: كه قبر باغى از باغ هاى بهشت یا حفره‌اى از حفره‌هاى جهنم است.

در هر حال روح با تعلق شدیدی که به جسد دارد، همواره در کنار جسد می‌ماند و از وضعیت خوب یا بد جسد متاثر می‌شود چه داخل در جسد و حساس به احساسات آن باشد چه نباشد. به همین جهت شاید بتوان گفت فشار قبر، می تواند کنایه از همان فعل و انفعالات شیمیایی باشد که جنازه را از هم می پاشد و ظرف مدت بسیار کمی، چنان تغییرات سریعی در آن ایجاد می کند که اگر امکان رویت جسد بعد از یک شب

حاصل شود، صحنه‌ی دلخراش و اندوهباری در معرض دید قرار خواهد گرفت. از فرمایشات حضرت علی(علیه‌السلام) است که: «فَلَوْ مَثَّلْتَهُمْ بِعَقْلِكَ، أَوْ كُشِفَ عَنْهُمْ مَحْجُوبُ الْغِطَاءِ لَكَ،  وَ قَدِ ارْتَسَخَتْ أَسْمَاعُهُمْ بِالْهَوَامِّ فَاسْتَكَّتْ، وَاكْتَحَلَتْ أَبْصَارُهُمْ بِالتُّرَابِ فَخَسَفَتْ، وَ تَقَطَّعَتِ الْأَلْسِنَةُ فِی أَفْوَاهِهِمْ بَعْدَ ذَلَاقَتِهَا، وَ هَمَدَتِ الْقُلُوبُ فِی صُدُورِهِمْ بَعْدَ یَقَظَتِهَا، وَ عَاثَ فِی كُلِّ جَارِحَةٍ مِنْهُمْ جَدِیدُ بِلًى سَمَّجَهَا، وَ سَهَّلَ طُرُقَ الْآفَةِ إِلَیْهَا، مُسْتَسْلِمَاتٍ فَلَا أَیْدٍ تَدْفَعُ وَلَا قُلُوبٌ تَجْزَعُ، لَرَأَیْتَ أَشْجَانَ قُلُوبٍ وَ أَقْذَاءَ عُیُونٍ، لَهُمْ فِی كُلِّ فَظَاعَةٍ صِفَةُ حَالٍ لَا تَنْتَقِلُ، وَ غَمْرَةٌ لَا تَنْجَلِی؛ اگر آن مردگان را با (دیده) عقل و خرد بسنجى، یا پرده (خاكى) كه آنها را از تو پوشانده است كنار رود (آنها را خواهى دید) در حالی كه گوش‌هایشان در اثر رسوخ جانوران خاكى در آنها نابود و کر گشته، و دیدگانشان از سرمه خاك (به مغز) فرو رفته، و زبان‌هایشان پس از تندى و تیزى در دهان‌ها پاره پاره گشته، و دلهاشان پس از بیدارى در سینه‏ها مرده، و از طپش افتاده، در هر عضوى از ایشان پوسیدگى تازه كه باعث فساد و زشتى است رخداده، و راه نابودى آنها را آسان ساخته است، در حالی كه در برابر هر آسیبى تسلیم‏اند، نه براى دفاع (از آلام و اسقام) دستى، و نه براى نالیدن (از سختیها) دلهایى دارند(اگر به دیده عبرت بنگرى) اندوه‌هاى دلها و خاشاك و خونابه چشمها را خواهى دید كه براى آنها در هر یك از این رسوائى و گرفتاریها حالتى است كه دگرگون نشود، و سختی ای است كه برطرف نگردد. (ترجمه ‏نهج‏البلاغه انصارى، ص 625)

این عذاب اگرچه تا حدی طبیعی و در راستای نظام خلقت است اما راههایی وجود دارد که برطرف کردن آن را ممکن ساخته است. با وجود برخی روایات که اصرار به همگانی بودن فشار قبر دارند، برخی روایات نیز به تفاوت‌های مومن و کافر اشاره کرده و از آسودگی مومن سخن می‌گویند: «بنده مؤمن چون به خاك سپرده شود زمین به او گوید: آفرین، خوش آمدى، تو از جمله كسانى هستى كه دوست داشتم بر پشت من راه رود، حال كه تو را در بر گرفتم خواهى دانست كه چگونه با تو عمل مى‏كنم! پس تا آنجا كه چشم كار مى‏كند براى او گشاده گردد. و كافر چون به خاك سپرده شود زمین به او گوید: تو را آفرین و خوشامد مباد، تو از دشمن‏ترین كسانى هستى كه دوست نداشتم بر پشت من راه رود، حال كه تو را در بر گرفتم خواهى دانست كه چگونه با تو عمل مى‏كنم! پس چنان او را بفشارد كه استخوانهاى پهلویش بشکند.(امالى شیخ مفید، ترجمه استادولى)

محمد تقی فلسفی در این باره می گوید: «مقصود از فشار قبر این نیست که دیوارهای قبری که در گورستان حفر شده به هم نزدیک می شوند، و جسد میت را در تنگنا قرار می‌دهند، بلکه مقصود فشار نامرئی و نامحسوسی است که، بر روح و جسد برزخی متوفی، وارد می‌آید و او را به شدت ناراحت می‌کند.

تاثیراتی که اعمال مثبت و منفی در طول حیات بر تک تک سلولهای بدن می‌گذارند می تواند در کم و زیاد شدن عذاب جسم تاثیر بگذارد مثل این که فرض کنیم گناهان کبیره موجب ترشح موادی در سلولهای بدن شوند که این مواد در عالم قبر تجزیه بدن را سخت‌تر و مهلک‌تر کنند یا بالعکس ممکن است عبادت و اعمال صالح انسان و پرهیز از گناه، وقتی در درجات بالای آن از سوی انسانی رعایت شود، جسم را به طور طبیعی به مواد ایمنی دهنده مجهز سازند. سالم ماندن معدودی از جنازه‌های انسانهای وارسته، سالها بعد از وفات یا شهادتشان، سند خوبی بر این مدعاست. هم اکنون اسنادی از همین جنازه‌های سالم که مربوط به شهدای دفاع مقدس بوده، در موزه شهدا محفوظ است .

عده‌ای دیگر از دانشمندان دینی هم معتقد به عذاب و پاداش روح‌اند و یا معتقد به عذاب و پاداش روح در جسم برزخی اش هستند. محمد تقی قلسفی در این باره می گوید: «مقصود از فشار قبر این نیست که دیوارهای قبری که در گورستان حفر شده به هم نزدیک می شوند، و جسد میت را در تنگنا قرار می‌دهند، بلکه مقصود فشار نامرئی و نامحسوسی است که، بر روح و جسد برزخی متوفی، وارد می‌آید و او را به شدت ناراحت می‌کند.»(معاد از نظر روح و جسم، ج 1 ، ص 261)

مرحوم ملاصدرا و پیروان مكتب او با بهره‌گیرى از حركت جوهریه و اثبات عوالم سه‌گانه‌ى (طبیعت، عالم برزخ مثال، عالم مجردات) به تحلیل و تبیین عذاب و سوال در قبر پرداخته می‌گویند: آنچه بر این جسد دنیوى پس از مرگ می آید از قبیل مقبور بودن و فشار و وحشت و هجوم حشرات بر روح مجرد وارد مى‌شود. (عیون مسایل نفس و شرح آن، استاد حسن حسن زاده، ج 2، ص 455 ـ 453).

… روح انسانى به كمك قوه ى خیال در دنیاى مادى لذت ها و آلام را درك مى كند، و قوه ى خیال یك وجود مستقل است كه پس از مرگ نیازى به بدن مادى ندارد بلكه همراه روح است و روح به واسطه ى این قوه، از صورت‌هاى مادیات لذت و یا زحمت مى‌بیند. بنابراین وقتى انسان مرد، با قوه ى خیال خود را جداى از دنیا مى یابد؛ همان گونه كه در دنیا با همان صورت به واسطه ى خیال، خود را درك مى كرد، وقتى در قبر گذاشته شد، خود را با همان صورت در قبر مى یابد و با این واسطه دردها و عقوبت ها و یا لذت ها را در مى یابد. و این است معنى حدیث: كه قبر باغى از باغ هاى بهشت یا حفره‌اى از حفره‌هاى جهنم است. َ( الْقَبْرُ رَوْضَةٌ مِنْ رِیَاضِ الْجَنَّةِ أَوْ حُفْرَةٌ مِنْ حُفَرِ النَّار.)پس قبر حقیقى همین هیئت‌ها و صورت‌ها است.(همان)

چنانچه به قائده عمومیت فشار قبر توجه کنیم و به اجسادی که جنازه آنها را می سوزانند و خاکسترشان را به دریا می سپارند، باید به همین نظریه، یعنی به فشار بر روح مجرد، یا فشار بر روح مجرد در جسم برزخی اعتقاد پیدا کنیم .

انسی نوش آبادی، کارشناس گروه دین و اندیشه تبیان

بهترین صدقه...