موضوع: "مذهبی"

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین

 

جانبازی یادشان ندهی گریه میکنم

اذن جهادشان ندهی گریه میکنم

اصلا بیا و مصلحت اندیشی هم نکن

آشفته ام بیا و پریشان ترم نکن

اینها برای یاری تو قد کشیده اند

خود را برای کرببلا پروریده اند

سنگ تو را مدام به سینه زدند حسین

اینها برای روز دهم امدند حسین

قول میدهم که اَخم به ابرو نیاورم

قول میدهم که دست به زانو نیاورم

قول میدهم که ناله کنم از درون حسین

قول میدهم زخیمه نیایم برون حسین

دست محبتت ز سر این دو بر ندار

دق میکنم حسین بخدا سربه سر نذار

تا من هنوز دست به مویم نبرده ام

تا من هنوز از سر غصه نمرده ام

مانند قاسمت هم عسل نوش شان نما

لطفی نما حسین و کفن پوشش شان نما

لطفی کن و اجازه بده ای برادرم

لطفی کن و اجازه بده جان مادرم

بگذار تا فدایی راه شما شوند

بگذار تا شهید سر از تن جدا شوند

بگذار تا فدایی راه ولی شوند

بگذار قطعه قطعه شبیه علی شوند

بگذار تا که دایی خودرا صدا زنند

بگذار روی دست شما دست و پا زنند

ای دلخوشی من پسرانم فدای تو

هستی زینبی سر و جانم فدای تو

اسلام علیک یا ابا عبدالله الحسین

ای برادر بگو چکار کنم

ناله از بی کسی خود نزنی

میشودتا که زنده ام اینقدر

حرف دلواپسی نزنی 

من نمردم که ایستاده ای و

مثل ابر بهاری می باری

همه رفتند با اجازه ی تو

تو نگفتی که خواهری داری

بعد پنجاه سال خواهر تو

آمده حرف آبرو بزند

به امید اجازه دادن تو

آمده زینبت که رو بزند

بچه ها بین خیمه منتظرند

و به دست خودم کفن شده اند

خون شیر است در رگ آن ها

هر دوتا هدیه های من شده اند

..

نا امیدم نکن برادر جان

چادر مادرم که یادت هست

قسمش را که رد نخواهی کرد

آتش و معجرم که یادت هست

..

مادرم پشت در که یادت هست

هیزم و کوچه ها که یادت هست

به روی چادرش برادر جان

وای من رد پا که یادت هست

..

پس قسم می دهم اجازه بده

بچه هایم به پات سر بدهند

بچه هایم کمند می شد کاش

خواهرانت برات سر بدهند

..

گفته ام با نبردشان من را

پیش چشم تو روسپید کنند

مثل لیلا و نجمه زینب را

بروند مادر شهید کنند

دوست دارم که پای غربت تو

زیر شمشیردست وپا بزنند

مویشان را کسی به پنجه گرفت

جای مادر تو را صدا بزنند

ای برادر نگاه خواهم کرد

که خدایی شیره خواره شوند

با سر داس و نیزه وشمشیر

لحظه ای که پاره پاره شوند

این همه نیزه آمده اما

بدترین نیزه نیزه کوفه است

دلم از کوفه زخم ها دارد

کوفه عهد و وفاش معروف است

 

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین

ای تشنه لبی که آب شرمنده توست

تا صبح جزا سحاب شرمنده توست

در اوج عطش گذشتی از آب فرات. …

والله که انتخاب شرمنده توست..

السلام علیک یا اباصالح المهدی

الا ای صاحب قلبم کجایی؟

محرم شد نمیخواهی بیایی؟

خوشا آن شور وحال اشک و آهت. ..

خوشا آن ناله های نینوایی…

خوشا در حال تو هروقت که خواهی…

کنار تربت آن سر جدائی…

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین

سر سفرت منو نشوندی حسین

نمکت رو به من چشوندی حسین

اونقدر آقایی که این بد رو

توی روضت بازم کشوندی حسین