موضوع: "مطالب قرآنی"
معجزه میوه ها...
دوشنبه 95/10/13
وَالتِّينِ وَالزَّيْتُونِ خداوند در سوره “تین"(انجیر) به این میوه قسم خورده است و دانشمندان دینپژوه میگویند، احتمالاً علت آن است که انجیر، یکی از میوههای همه چیز تمام است و کلکسیونی از املاح و ویتامینها دارد؛ لذا مورد توجه خاص قرآن قرار گرفته است. اما این سوگند، ویژگی ظریف دیگری هم در بر دارد که موجب مسلمان شدن یک تیم تحقیقاتی ژاپنی شده است. قصه از اینجا شروع شد. که یک گروه پژوهشی ژاپنی، در بین مواد خوراکی به دنبال منبع پروتئین خاصی بودند که به میزان کم، درمغز انسان و حیوانات تولید میشود. این پروتئین، کاهش دهنده کلسترول خون ومسئول تقویت قلب و شجاعت انسان است و بازتولیدش بعد از ۶۰ سالگی تعطیل میشود. ژاپنیها فهمیدند این ماده فقط در انجیر و زیتون موجود است و برای تأمین آن، باید انجیر و زیتون را به نسبت یک به هفت مصرف کرد. بعد از ارائه این نتیجه یکی از قرآن پژوهان مصری نامهای به این تیم تحقیقاتی مینویسد و اعلام میکند که در کتاب مقدس مسلمانان، خداوند به انجیر و زیتون در کنار هم قسم خورده. نام انجیر فقط یک بار و نام زیتون نیز هفت بار در قرآن آمده است
محبت محمد (ص) در قلب زلیخا
دوشنبه 95/09/29
هنگامى كه حضرت یوسف علیه السلام به سلطنت مصر رسید، چون در سالهاى قحطى عزیز مصر فوت كرده بود زلیخا كم كم فقیر گردید، چشمانش كور شد، به علت فقر و كورى بر سر راه مى نشست و از مردم براى گذران خود گدایى مى كرد
به او پیشنهاد كردند، خوب است از ملك بخواهى به تو عنایتى كند سالها خدمت او مى كردى . شاید به پاس خدمات و محبتهاى گذشته به رحم نماید.
ولى باز هم عده اى او را از این كار منع مى كردند كه ممكن است به واسطه عشق ورزى و هوى پرستى اى كه نسبت به او داشتى تا به زندان افتاد و آن همه رنج كشید خاطرات گذشته برایش تجدید شود و تو را كیفر نماید.
زلیخا گفت : یوسفى را كه من مى شناسم آن قدر كریم و بردبار است كه هرگز با من آن معامله را نخواهد كرد. روزى بر سر راه او بر یك بلندى نشست .
هر وقت حضرت یوسف علیه السلام خارج مى شد جمعیت كثیرى از رجال و بزرگان مصر با او همراه بودند زلیخا همین كه احساس كرد یوسف نزدیك او رسید گفت :
سبحان من جعل الملوك عبیدا بمعصیتهم و العبید ملوكا بطاعتهم ، پاك و منزه است خداوندى كه پادشاهان را به واسطه نافرمانى بنده مى كند و بندگان را بر اثر اطاعت و فرمان بردارى پادشاه مى نماید
یوسف علیه السلام پرسید: تو كیستى گفت : همان كسى كه از جان تو را خدمت مى كرد و آنى از یاد تو غافل نمى شد هوا پرست بود، به كیفر اعمال بد خود به این روز افتاده كه از مردم براى گذران زندگى گدایى مى كند كه برخى به او ترحم مى كنند و برخى نمى كنند. بعد از عزیز اولین شخص مصر بود و اینك ذلیلترین افراد، این است جزاى گنهكاران .
یوسف گریه زیادى كرد و بعد پرسید:
آیا هنوز چیزى از عشق و علاقه نسبت به من در قلبت باقى مانده ؟ گفت : آرى ، به خداى ابراهیم قسم ، یك نگاه به صورت تو، بیش از تمام دنیا براى من ارزش دارد كه سطح آن را طلا و نقره گرفته باشند.
یوسف پرسید: زلیخا چه تو را به این عشق واداشت ؟ گفت : زیبایى تو. یوسف گفت : پس چه خواهى كرد اگر پیامبر آخرالزمان را ببینى كه از من زیباتر و خوش خوتر و با سخاوت تر است كه نامش محمد صلى الله علیه و آله است ؟ زلیخا گفت : راست مى گویى .
یوسف علیه السلام پرسید تو كه او را ندیده اى ، از كجا تصدیق مى كنى ؟ گفت همین كه نامش را بردى محبتش در قلبم واقع شد. خداوند به یوسف وحى كرد زلیخا راست مى گوید ما نیز او را به واسطه علاقه و محبتى كه به پیامبر ما محمد صلى الله علیه و آله دارد، دوست داریم و به این خاطر تو با زلیخا ازدواج كن . آن روز یوسف به زلیخا چیزى نگفت و رفت .
روز بعد به وسیله شخصى به او پیغام داد كه آیا میل دارى تو را به ازدواج خود درآورم . زلیخا گفت : مى دانم كه ملك مرا مسخره مى نماید، آن وقت كه جوان و زیبا بودم مرا از خود دور كرد، اكنون كه پیرو بینوا و كور شده ام مرا مى گیرد؟!
حضرت یوسف علیه السلام دستور داد آماده ازدواج شود و به گفته خود وفا كرد شبى كه خواست عروسى كند به نماز ایستاد، دو ركعت نماز خواند خدا را به اسم اعظمش قسم داد. خداوند جوانى و شادابى زلیخا را به او باز گرداند،
چشمانش شفا یافت ، مانند همان زمانى كه به او عشق مى ورزید، در آن شب یوسف او را دخترى بكر یافت ، خداوند دو پسر از زلیخا به یوسف داد، با هم به خوشى زندگى كردند تا مرگ بین آنها جدایى انداخت .
هنگامى كه یوسف علیه السلام مالك خزاین زمین شد با گرسنگى بسر مى برد و نان جو مى خورد، به او مى گفتند با این كه خزینه هاى زمین در دست توست به گرسنگى مى گذرانى ؟ مى گفت مى ترسم سیر شوم و گرسنگان را فراموش نمایم
فشار قبر چیست؟
شنبه 95/09/13
فشار قبر چیست؟
از هولناکترین عذابهای قبر که میت در شب اول قبر به آن مبتلا می شود، فشار قبر است که مومن و کافر، کوچک و بزرگ، باید حد طبیعی و ناگزیر آن را تحمل کنند اما این فشار تحت اعمال انسان و پرونده ای که با اوست بسیار متغیر است. ابو بصیر میگوید: به امام جعفر صادق(علیهالسلام) گفتم: آیا احدى هست كه از فشار قبر نجات پیدا كند؟ فرمود: پناه بخدا مىبریم از فشار قبر. چقدر قلیل و اندك هستند آن افرادى كه از فشار قبر نجات پیدا کنند. (بحارالانوار، ج6،ص260)
البته فشار قبر مربوط به مدفونین در زمین نیست بلکه شامل هر میتی خواهد شد از امام صادق علیهالسّلام پرسیدند: آیا عذاب و فشار قبر به فرد بدار آویخته میرسد؟ آن حضرت فرمود: همانا پروردگار زمین، خود پروردگار هوا نیز هست. یا آن خدایى كه زمین به فرمان اوست، هوا نیز به فرمان اوست، پس خداوند عزّ و جلّ به هوا وحى میفرماید و هوا او را فشارى میدهد سختتر و شدیدتر از قبر. (من لا یحضره الفقیه، ترجمه غفارى، ج 1، ص279)
فشار قبر چیست؟
اما در مورد اینکه واقعیت فشار قبر چیست و کیفیت آن به چه شکلی است، اطلاعات دقیقی در دست نیست. برخی همچون علامه مجلسی، علامه حلی، علامه شبر و مرحوم حمصی رازی معتقد به عذاب جسد هستند. به عقیده این بزرگان و برخی دیگر، ممکن است روح در عالم قبر، در بدن داخل شده و عذاب را تحمل کند … علامه مجلسی میفرماید: انما السوال و الضغطة فى الاجساد الاصلیة …؛ سوال و تنگی و فشار قبر مربوط به جسد اصلی است.(جسد اصلی در مقابل جسد برزخی)
در نهج البلاغه آمده است… و روعات الفزع و اختلاف الاوضاع و استكاك الاسماع و ظلمة للحد …؛ (یاد کنید از) دفعه بدفعه آمدنهاى خوف و بیمهای مختلف و جابجا شدن دندههاى پهلو از فشار قبر و كر گردیدن گوشها و تاریكى گور …
قائلین به این قول به چنین روایاتی هم استناد میکنند و میگویند در هم فرو رفتن استخوانهاى دنده(در اثر فشار قبر) و نیش زدن گوشت(که به عنوان عذاب قبر یاد شده) که در بعضی روایات است تنها با بدن عنصرى سازگارى دارد.
وقتى انسان مرد، با قوه ى خیال خود را جداى از دنیا مى یابد؛ همان گونه كه در دنیا با همان صورت به واسطه ى خیال، خود را درك مى كرد، وقتى در قبر گذاشته شد، خود را با همان صورت در قبر مى یابد و با این واسطه دردها و عقوبت ها و یا لذت ها را در مى یابد. و این است معنى حدیث: كه قبر باغى از باغ هاى بهشت یا حفرهاى از حفرههاى جهنم است.
در هر حال روح با تعلق شدیدی که به جسد دارد، همواره در کنار جسد میماند و از وضعیت خوب یا بد جسد متاثر میشود چه داخل در جسد و حساس به احساسات آن باشد چه نباشد. به همین جهت شاید بتوان گفت فشار قبر، می تواند کنایه از همان فعل و انفعالات شیمیایی باشد که جنازه را از هم می پاشد و ظرف مدت بسیار کمی، چنان تغییرات سریعی در آن ایجاد می کند که اگر امکان رویت جسد بعد از یک شب
حاصل شود، صحنهی دلخراش و اندوهباری در معرض دید قرار خواهد گرفت. از فرمایشات حضرت علی(علیهالسلام) است که: «فَلَوْ مَثَّلْتَهُمْ بِعَقْلِكَ، أَوْ كُشِفَ عَنْهُمْ مَحْجُوبُ الْغِطَاءِ لَكَ، وَ قَدِ ارْتَسَخَتْ أَسْمَاعُهُمْ بِالْهَوَامِّ فَاسْتَكَّتْ، وَاكْتَحَلَتْ أَبْصَارُهُمْ بِالتُّرَابِ فَخَسَفَتْ، وَ تَقَطَّعَتِ الْأَلْسِنَةُ فِی أَفْوَاهِهِمْ بَعْدَ ذَلَاقَتِهَا، وَ هَمَدَتِ الْقُلُوبُ فِی صُدُورِهِمْ بَعْدَ یَقَظَتِهَا، وَ عَاثَ فِی كُلِّ جَارِحَةٍ مِنْهُمْ جَدِیدُ بِلًى سَمَّجَهَا، وَ سَهَّلَ طُرُقَ الْآفَةِ إِلَیْهَا، مُسْتَسْلِمَاتٍ فَلَا أَیْدٍ تَدْفَعُ وَلَا قُلُوبٌ تَجْزَعُ، لَرَأَیْتَ أَشْجَانَ قُلُوبٍ وَ أَقْذَاءَ عُیُونٍ، لَهُمْ فِی كُلِّ فَظَاعَةٍ صِفَةُ حَالٍ لَا تَنْتَقِلُ، وَ غَمْرَةٌ لَا تَنْجَلِی؛ اگر آن مردگان را با (دیده) عقل و خرد بسنجى، یا پرده (خاكى) كه آنها را از تو پوشانده است كنار رود (آنها را خواهى دید) در حالی كه گوشهایشان در اثر رسوخ جانوران خاكى در آنها نابود و کر گشته، و دیدگانشان از سرمه خاك (به مغز) فرو رفته، و زبانهایشان پس از تندى و تیزى در دهانها پاره پاره گشته، و دلهاشان پس از بیدارى در سینهها مرده، و از طپش افتاده، در هر عضوى از ایشان پوسیدگى تازه كه باعث فساد و زشتى است رخداده، و راه نابودى آنها را آسان ساخته است، در حالی كه در برابر هر آسیبى تسلیماند، نه براى دفاع (از آلام و اسقام) دستى، و نه براى نالیدن (از سختیها) دلهایى دارند(اگر به دیده عبرت بنگرى) اندوههاى دلها و خاشاك و خونابه چشمها را خواهى دید كه براى آنها در هر یك از این رسوائى و گرفتاریها حالتى است كه دگرگون نشود، و سختی ای است كه برطرف نگردد. (ترجمه نهجالبلاغه انصارى، ص 625)
این عذاب اگرچه تا حدی طبیعی و در راستای نظام خلقت است اما راههایی وجود دارد که برطرف کردن آن را ممکن ساخته است. با وجود برخی روایات که اصرار به همگانی بودن فشار قبر دارند، برخی روایات نیز به تفاوتهای مومن و کافر اشاره کرده و از آسودگی مومن سخن میگویند: «بنده مؤمن چون به خاك سپرده شود زمین به او گوید: آفرین، خوش آمدى، تو از جمله كسانى هستى كه دوست داشتم بر پشت من راه رود، حال كه تو را در بر گرفتم خواهى دانست كه چگونه با تو عمل مىكنم! پس تا آنجا كه چشم كار مىكند براى او گشاده گردد. و كافر چون به خاك سپرده شود زمین به او گوید: تو را آفرین و خوشامد مباد، تو از دشمنترین كسانى هستى كه دوست نداشتم بر پشت من راه رود، حال كه تو را در بر گرفتم خواهى دانست كه چگونه با تو عمل مىكنم! پس چنان او را بفشارد كه استخوانهاى پهلویش بشکند.(امالى شیخ مفید، ترجمه استادولى)
محمد تقی فلسفی در این باره می گوید: «مقصود از فشار قبر این نیست که دیوارهای قبری که در گورستان حفر شده به هم نزدیک می شوند، و جسد میت را در تنگنا قرار میدهند، بلکه مقصود فشار نامرئی و نامحسوسی است که، بر روح و جسد برزخی متوفی، وارد میآید و او را به شدت ناراحت میکند.
تاثیراتی که اعمال مثبت و منفی در طول حیات بر تک تک سلولهای بدن میگذارند می تواند در کم و زیاد شدن عذاب جسم تاثیر بگذارد مثل این که فرض کنیم گناهان کبیره موجب ترشح موادی در سلولهای بدن شوند که این مواد در عالم قبر تجزیه بدن را سختتر و مهلکتر کنند یا بالعکس ممکن است عبادت و اعمال صالح انسان و پرهیز از گناه، وقتی در درجات بالای آن از سوی انسانی رعایت شود، جسم را به طور طبیعی به مواد ایمنی دهنده مجهز سازند. سالم ماندن معدودی از جنازههای انسانهای وارسته، سالها بعد از وفات یا شهادتشان، سند خوبی بر این مدعاست. هم اکنون اسنادی از همین جنازههای سالم که مربوط به شهدای دفاع مقدس بوده، در موزه شهدا محفوظ است .
عدهای دیگر از دانشمندان دینی هم معتقد به عذاب و پاداش روحاند و یا معتقد به عذاب و پاداش روح در جسم برزخی اش هستند. محمد تقی قلسفی در این باره می گوید: «مقصود از فشار قبر این نیست که دیوارهای قبری که در گورستان حفر شده به هم نزدیک می شوند، و جسد میت را در تنگنا قرار میدهند، بلکه مقصود فشار نامرئی و نامحسوسی است که، بر روح و جسد برزخی متوفی، وارد میآید و او را به شدت ناراحت میکند.»(معاد از نظر روح و جسم، ج 1 ، ص 261)
مرحوم ملاصدرا و پیروان مكتب او با بهرهگیرى از حركت جوهریه و اثبات عوالم سهگانهى (طبیعت، عالم برزخ مثال، عالم مجردات) به تحلیل و تبیین عذاب و سوال در قبر پرداخته میگویند: آنچه بر این جسد دنیوى پس از مرگ می آید از قبیل مقبور بودن و فشار و وحشت و هجوم حشرات بر روح مجرد وارد مىشود. (عیون مسایل نفس و شرح آن، استاد حسن حسن زاده، ج 2، ص 455 ـ 453).
… روح انسانى به كمك قوه ى خیال در دنیاى مادى لذت ها و آلام را درك مى كند، و قوه ى خیال یك وجود مستقل است كه پس از مرگ نیازى به بدن مادى ندارد بلكه همراه روح است و روح به واسطه ى این قوه، از صورتهاى مادیات لذت و یا زحمت مىبیند. بنابراین وقتى انسان مرد، با قوه ى خیال خود را جداى از دنیا مى یابد؛ همان گونه كه در دنیا با همان صورت به واسطه ى خیال، خود را درك مى كرد، وقتى در قبر گذاشته شد، خود را با همان صورت در قبر مى یابد و با این واسطه دردها و عقوبت ها و یا لذت ها را در مى یابد. و این است معنى حدیث: كه قبر باغى از باغ هاى بهشت یا حفرهاى از حفرههاى جهنم است. َ( الْقَبْرُ رَوْضَةٌ مِنْ رِیَاضِ الْجَنَّةِ أَوْ حُفْرَةٌ مِنْ حُفَرِ النَّار.)پس قبر حقیقى همین هیئتها و صورتها است.(همان)
چنانچه به قائده عمومیت فشار قبر توجه کنیم و به اجسادی که جنازه آنها را می سوزانند و خاکسترشان را به دریا می سپارند، باید به همین نظریه، یعنی به فشار بر روح مجرد، یا فشار بر روح مجرد در جسم برزخی اعتقاد پیدا کنیم .
انسی نوش آبادی، کارشناس گروه دین و اندیشه تبیان
ابرها در قرآن کریم
یکشنبه 95/09/07
طبق تحقیقات ابرها دارای وزن بسیار زیادی هستند بطور مثال ابر کومولوس یکی از رایجترین انواع ابر که ابر باران زا نیز محسوب می شود و در دو کیلومتری سطح زمین تشکیل می شود و وزنی بین صدهزار تا سی صد هزار تن را دارد(یک تا سه میلیارد کیلوگرم)که وزن یک ابر کومولوس معادل 6,268.75 میلیون نهنگ آبی است!
به غیر از زمین در فضا نیز ابرهای گرد و غبار وجود دارند که با گازها ستارگان را شکل می دهند در یک مورد وزن یکی از این ابرها به 300,000,000,000,000,000,000,000,000 میلیون تن میرسید!
جالب اینکه 1400سال قبل خداوند در قرآن کریم به موضوع سنگین بودن ابرها اشاره کرده است:
در سوره اعراف آیه 57 نوشته شده است :
وَهُوَ الَّذِی یُرْسِلُ الرِّیَاحَ بُشْرًا بَیْنَ یَدَیْ رَحْمَتِهِ حَتَّى إِذَا أَقَلَّتْ سَحَابًا ثِقَالًا سُقْنَاهُ لِبَلَدٍ مَّیِّتٍ فَأَنزَلْنَا بِهِ الْمَاء فَأَخْرَجْنَا بِهِ مِن کُلِّ الثَّمَرَاتِ کَذَلِکَ نُخْرِجُ الْموْتَى لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ﴿۵۷﴾
او کسی است که بادها را پیشاپیش (باران) رحمتش میفرستد تا زمانی که ابرهای سنگین بار را (بر دوش خود) حمل کنند در این هنگام آنها را به سوی سرزمینهای مرده میفرستیم و به وسیله آن آب (حیاتبخش) نازل میکنیم و با آن از هر گونه میوهای (از خاک تیره) بیرون میآوریم، و اینگونه (که زمینهای مرده را زنده کردیم) مردگان را (نیز در قیامت) زنده میکنیم تا متذکر شوید.
در سوره الرعد آیه 12 نوشته شده است:
هُوَ الَّذِی یُرِیکُمُ الْبَرْقَ خَوْفًا وَطَمَعًا وَیُنْشِئُ السَّحَابَ الثِّقَالَ ﴿۱۲﴾
او کسی است که برق را به شما نشان میدهد که هم مایه ترس است هم امید و ابرهای سنگین بار ایجاد میکند.
ابرها در قرآن کریم
یکشنبه 95/09/07
طبق تحقیقات ابرها دارای وزن بسیار زیادی هستند بطور مثال ابر کومولوس یکی از رایجترین انواع ابر که ابر باران زا نیز محسوب می شود و در دو کیلومتری سطح زمین تشکیل می شود و وزنی بین صدهزار تا سی صد هزار تن را دارد(یک تا سه میلیارد کیلوگرم)که وزن یک ابر کومولوس معادل 6,268.75 میلیون نهنگ آبی است!
به غیر از زمین در فضا نیز ابرهای گرد و غبار وجود دارند که با گازها ستارگان را شکل می دهند در یک مورد وزن یکی از این ابرها به 300,000,000,000,000,000,000,000,000 میلیون تن میرسید!
جالب اینکه 1400سال قبل خداوند در قرآن کریم به موضوع سنگین بودن ابرها اشاره کرده است:
در سوره اعراف آیه 57 نوشته شده است :
وَهُوَ الَّذِی یُرْسِلُ الرِّیَاحَ بُشْرًا بَیْنَ یَدَیْ رَحْمَتِهِ حَتَّى إِذَا أَقَلَّتْ سَحَابًا ثِقَالًا سُقْنَاهُ لِبَلَدٍ مَّیِّتٍ فَأَنزَلْنَا بِهِ الْمَاء فَأَخْرَجْنَا بِهِ مِن کُلِّ الثَّمَرَاتِ کَذَلِکَ نُخْرِجُ الْموْتَى لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ﴿۵۷﴾
او کسی است که بادها را پیشاپیش (باران) رحمتش میفرستد تا زمانی که ابرهای سنگین بار را (بر دوش خود) حمل کنند در این هنگام آنها را به سوی سرزمینهای مرده میفرستیم و به وسیله آن آب (حیاتبخش) نازل میکنیم و با آن از هر گونه میوهای (از خاک تیره) بیرون میآوریم، و اینگونه (که زمینهای مرده را زنده کردیم) مردگان را (نیز در قیامت) زنده میکنیم تا متذکر شوید.
در سوره الرعد آیه 12 نوشته شده است:
هُوَ الَّذِی یُرِیکُمُ الْبَرْقَ خَوْفًا وَطَمَعًا وَیُنْشِئُ السَّحَابَ الثِّقَالَ ﴿۱۲﴾
او کسی است که برق را به شما نشان میدهد که هم مایه ترس است هم امید و ابرهای سنگین بار ایجاد میکند.