موضوع: "موضوع هفته"

زندگینامه شیخ مفید

محمدبن محمدبن نعمان ابوعبدالله مفید رحمة الله استاد استادان بزرگ و رئیس رؤسای ملت اسلام، گشاینده درهای تحقیق با اقامه دلیل و برهان با بیان روشن خویش سركوب گر فرقه های گمراه، دانشمندی كه تمامی جهات فضل و دانش در وی گرد آمده و ریاست علمی و دینی به او منتهی گشته بود.

در بین دانشمندان بزرگ ما كه در اعصار مختلف می زیسته اند، مفاخر و نوابغ بسیاری بوده اند كه امروز هر كدام مایه اعتبار و سند افتخار جهان تشیع به شمار می آیند. ولی از میان آنها شیخ مفید جایگاه خاصی دارد كه از هر جهت او را از دیگران ممتاز می گرداند.
برای این كه بهتر بتوانیم پی به اهمیت شخصیت والای علمی او ببریم، نخست اوضاع عمومی شیعیان پیش از او را از نظر خوانندگان می گذرانیم، سپس دورنمای عصری را كه وی در آن زندگی می كرده است تشریح می كنیم، آنگاه به شرح مختصری از ماجرای زندگی پرحادثه او می پردازیم.
اوضاع شیعیان پیش از شیخ مفید
از زمان درگذشت پیغمبراكرم(ص) تا حدود سال 300 هجری، شیعیان وضع ناگوار و موقعیت تأثرآوری داشتند، زیرا شیعه از روز نخست در اقلیت بوده است. در دولت بنی امیه و بنی عباس نیز سعی می شد كه از نفوذ امامان جلوگیری به عمل آید و رابطه آنها با شیعیان قطع شود.
به همین جهت در سراسر ممالك اسلامی از آفریقا و اسپانیای آن روز گرفته تا مصر و روم شرقی و سرحد چین كه همه در زیر نگین خلفای اموی و عباسی قرار داشت، شیعه در محدودیت به سر می برد و تقریباً از هرگونه آزادی عمل و عقیده و ابراز وجود ممنوع بود!
وضع شیعیان در عصر شیخ مفید
از اواسط قرن چهارم هجری شیعیان به میزان قابل ملاحظه ای در كشورهای خاورمیانه از آن محدودیتها و آزادی كشی ها بركنار ماندند. زیرا از یك طرف خلفای فاطمی كه شیعه اسماعیلی بودند در مصر دولت نیرومندی تشكیل داده و از ابهت و جلال دربار بغداد كاستند.
و از طرفی سیف الدوله حمدانی و امرای آن خاندان در شام حكومت می كردند و شیعه بودند، و از جانب دیگر در مشرق و جنوب شرقی و شمال ایران نیز غوریان و صفاریان و طاهریان و كمی قبل از آنها حكمرانان علوی مازندران، پرچم استقلال برافراشته و بر ضد خلفای عباسی قیام كردند، و از همه مهمتر ظهور دولت مقتدر آل بویه بود كه از شیعیان با اخلاص به شمار می آمدند.
عضد الدوله دیلمی كه از سلاطین مقتدر این دودمان است دامنه اقتدارش از سواحل دریای عمان تا شام و مصر گسترش یافته و در احترام و حمایت شیعیان كوشا و در واقع خلافت بنی عباس در دست او بازیچه ای بیش نبود.
این علل و عوامل دست به هم داد و موجب گردید كه شیعیان از گوشه و كنار سر برآورند و با همتی شایان توجه به تشكیل جمعیت ها و تأسیس حوزه های علمی و نشر معارف و حقایق اهل بیت عصمت و طهارت دست یازند. مسافرت های ثقة الاسلام كلینی و شیخ صدوق دو پیشوای بزرگ شیعه به بغداد و اقامت آنها در آن شهر كه مركز خلافت و علمای عام بود و اهمیتی كه میان آنان كسب كردند، همه از آزادی نسبی و موقعیت آن عصر حكایت می كند.
در عصر شیخ مفید كه خود عرب بود شیعیان از آزادی و احترام بیشتری برخوردار گردیدند. وجود فقیه عالی مقامی چون شیخ مفید در میان آنان اعتبار آنها را بالا برد و بیش از پیش نزد دوست و دشمن بر احترام آنان افزود. شیخ مفید شیعیان را از پراكندگی نجات داد و اوضاع اسف بار آنها را سامان بخشید تا آنجا كه به اوج عزت رسیدند.
شیخ مفید در محله ی “كرخ” بغداد كه مركز شیعیان بود می زیست، و مسجد معروف “براثا” در آن محله كه تاكنون هم باقی است، و زیارتگاه شیعیان است، محل تدریس شیخ مفید بود.
شیخ مفید در نظر دانشمندان شیعه
شیخ الطایفه
در “رجال” باب “كسانی كه از ائمه علیهم السلام روایت نكرده اند” در باب “محمد” طبق معمول به اختصار از استاد عالیقدرش شیخ مفید بدین گونه نام می برد: “محمدبن محمد بن نعمان، دانشمندی بزرگ و موثق است."و در “فهرست” می نویسد: “محمد بن محمد بن نعمان ابوعبدالله مفید معروف به “ابن معلم” از متكلمان (علمای عقاید و مذاهب) طایفه امامیه است.
در زمان او ریاست علمی و دینی شیعه به وی منتهی گشت. در علم فقه و كلام بر هر كس مقدم، فكرش عالی، ذهنش دقیق، و دانشمندی حاضر جواب بود. نزدیك به دویست جلد كتاب بزرگ و كوچك دارد و فهرست كتابهایش مشهور است…” نجاشی شاگرد نامی دیگرش در “رجال” پس از ذكر نام و نسب او تا “یعرب بن قحطان” جد نژاد عرب می نویسد: “استاد ما رضی الله عنه است. جایگاه والای او در فقه و كلام و روایت و وثاقت و دانش مشهورتر از آنست كه وصف شود.” سپس مانند شیخ طوسی كتاب های او را نام می برد.
ابن شهرآشوب
از وی چنین یاد می كند: “شیخ مفید، ابوعبدالله محمد بن نعمان حارثی بغدادی عكبری: … شاگرد ابوجعفر ابن قولویه، و ابوالقاسم علی بن محمد رفاء، و علی بن ابی الجیش بلخی بود.حضرت صاحب الزمان صلوات الله علیه او را ملقب به “شیخ مفید” نمودو من علت آن را در كتاب “مناقب آل ابی طالب” ذكر كرده ام. او مولف حدود دویست كتاب بزرگ و كوچك است …”
علامه حلی از این دانشمند عظیم الشأن سخن گستر، بهتر و روشن سخن گفته و می نویسد: “محمدبن محمدبن نعمان مكنّی به “ابوعبدالله” و ملقب به “مفید” است. درباره علت نامگذاریش به “مفید” حكایتی است كه ما آن را در كتاب بزرگ خود، در رجال، آورده ایم.
مفید معروف به “ابی المعلم” بود و از بزرگترین مشایخ شیعه و رئیس و استاد آنهاست. كلیه دانشمندان ما كه بعد از وی آمده اند از دانش او استفاده نمودهاند. فضل و دانش او در فقه و كلام و حدیث مشهورتر از آنست كه به وصف آید. او موثق ترین و داناترین علمای عصر خود بود. ریاست علمی و دینی طائفه شیعه امامیه در زمان او به وی منتهی گشت…”
شهید قاضی نورالله شوشتری
دانشمند عالی مقام و سخن گستر نامی، پس از ذكر نام آن بزرگ مرد علم و دین در كتاب نفیس فارسی خود “مجالس المؤمنین” سخن مفصل خود پیرامون شخصیت او را بدین گونه آغاز می كند: “… افادت پناهی كه عقل مستفاد از قوت قدسیه ی او مستفید، و فكر فلك پیمای او با ملأاعلی در گفت و شنید بود.
مجتهدی قدسی ضمیر، و متكلمی نحریر، شاهبازی تیزآهنگ، و بدیهه پردازی فیروز چنگ، اشاعره از سطوت مناظره ی او در كنج اعتدال، و حال ارباب اعتزال از دهشت مباحثه او مانند …” به طور خلاصه، سایر دانشمندان رجالی و فقها و علمای ما هر جا به نام شیخ مفید یا گفتار او رسیده اند، از وی به عنوان سرآمد علمای عقاید و مذاهب اسلامی و متفكری برجسته، و مصنفی پركار و دانشمندی سخنور و …
و اوصافی از این قبیل یاد كرده اند مانند: ابن داود در “رجال” ابن ادریس حلی در “مستطرفات سرائر"، علامه مجلسی، وحید بهبهانی، شیخ یوسف بحرانی، شیخ ابوعلی حائری صاحب “روضات الجنات” و دیگران.
در اینجا از میان آنان به نقل قسمتی از سخنان علامه بحرالعلوم بسنده كرده و می گذریم. علامه بحرالعلوم با آن مقام شامخ علمی و شخصیت نافذ دینی و تقوا و فضیلتی كه داشته است به تفصیل از پیشوای علمای امامیه نام برده و در آغاز گفتار خود می نویسد:
“محمدبن محمدبن نعمان ابوعبدالله مفید رحمة الله” استاد استادان بزرگ و رئیس رؤسای ملت اسلام، گشاینده درهای تحقیق با اقامه دلیل و برهان با بیان روشن خویش سركوب گر فرقه های گمراه، دانشمندی كه تمامی جهات فضل و دانش در وی گرد آمده و ریاست علمی و دینی به او منتهی گشته بود.
كلیه دانشمندان بر مقام عالی وی در دانش و فضل و فقه و عدالت و وثاقت و جلالت قدرش اتفاق نظر دارند. او دارای خوبیها و فضائل فراوان: تیزبین، باهوش، حاضر جواب و موثق ترین دانشمند عصر خود در حدیث و آشناترین آنها به علم فقه و كلام بود و هر كس بعد از او آمده از وی استفاده نموده است…”
شیخ مفید در نظر دانشمندان عامه
شیخ مفید دانشمند ذوفنون وبلند آوازه ما در نظر علمای بزرگ عامه نیز بسیار بزرگ می نمود. این معنی از سخنان خوب و بد آنان به خوبی پیدا است.
ابن ندیم
كه از معاصران شیخ مفید بوده و مانند او در بغداد می زیسته در فهرست خود  نوشته است: “ابن المعلم – ابوعبدالله” ریاست متكلمین شیعه در عصر ما به وی رسیده است. او در علم كلام (عقاید و مذاهب) به روش مذهب شیعه بر همه كس پیشی دارد. دانشمندی باهوش و با فراست است، از كتاب های او دریافتم كه دانشمندی عالیقدر است …” و در جای دیگر می نویسد:
“ابن المعلم - ابوعبدالله محمد بن محمدبن نعمان، ریاست وی بر اصحاب خود از شیعه امامیه در فقه و كلام و آثار، در زمان ما به وی منتهی گشته است. ولادت او در سال 338 هجری روی داده است، از كتابهای او … در فهرست ابن ندیم در هر دو مورد چیزی از تألیفات شیخ مفید ذكر نشده است و به جای آنها چند نقطه دیده می شود گویا بوده است ولی حذف شده است.
ابن جوزی
دانشمند مشهور كه او نیز هم عصر شیخ مفید بوده در وقایع سال 413 هـ می نویسد: “محمدبن محمد بن نعمان ابوعبدالله معروف به ابن معلم، پیشوای شیعه امامیه و دانشمند آنها بود، و كتابها بر اساس مذهب آنان تصنیف كرده است. سید مرتضی از جمله شاگردان اوست. ابن معلم مجلس مناظره ای در خانه اش واقع در “درب ریاح” منعقد ساخته بود .
كه در آن عموم دانشمندان گرد می آمدند، او در نزد امرای اطراف كه متمایل به مذهب وی بودند، مقامی عامی داشت. در ماه رمضان امسال (413هـ) وفات یافت. سید مرتضی او را مرثیه گفت…"خطیب بغدادی كه اندكی پس از وی می زیسته در تاریخ بغداد نظر به تعصب خاص خود از وی نام برده و سخنانی ناهنجار گفته است كه از شخصی چون خطیب بعید نیست.
سخنان خطیب به روشنی می رساند كه متعصبان مخالف چقدر از شخصیت شیخ مفید و تألیفات و مكتب وی در رواج مذهب اهل بیت عصمت و طهارت هراس داشته اند. چنان كه از سخنان دانشمندان بعدی عامه نیز روشن می گردد.

شیخ عبدالله یافعی
در “مرآت الجنان فی تاریخ مشاهیر الاعیان” ضمن وقایع سال (413هـ) و دانشمندانی كه در آن سال درگذشته اند می نویسد: ” دانشمند شیعه و پیشوای رافضه صاحب تصانیف بسیار، معروف به “مفید” و “ابن معلم” می باشد. وی در كلام و فقه و جدل استاد فرزانه بود. او در دولت “آل بویه” با طرفداران هر مسلك و عقیده ای با جلالت و عظمت مناظره می كرد.
وی در سال 413ه وفات یافت."ابن ابی طی می گوید: “وی از مستمندان دستگیری بسیار می كرد، فروتنی و خشوع وی زیاد، و نماز وروزه اش فراوان، و لباسش زبر بود.” دیگری گفته است: گاه بود كه عضد الدوله شیخ مفید را زیارت می كرد.
مفید شیخی متوسط القامه، لاغر اندام و گندم گون بود. هفتاد و شش سال زندگی كرد. بیش از دویست كتاب تصنیف كرده است. ماجرای تشییع جنازه او مشهور است؛ زیرا هشتاد هزار نفر از رافضیان و شیعیان او را تشییع كردند. خدا اهل تسنن را از شر او آسوده گردانید! وفات او در ماه رمضان اتفاق افتاد.
ابن حجرعسقلانی
در “لسان المیزان” از دانشمند عالیقدر ما بدینگونه یاد می كند: “دانشمند بزرگ رافضه (شیعه) ابوعبدالله بن معلم، صاحب تصانیف بدیع است كه دویست كتاب می باشد. او به خاطر عضد الدوله قدرتی بزرگ داشت. هشتاد هزار رافضی (شیعه) جنازه ی او را تشیع كردند. در سال 413 وفات یافت.خطیب بغدادی نوشته است: “مفید كتاب های بسیاری در گمراهی شیعه! و دفاع از اعتقاد آنها و نكوهش از صحابه و تابعین و ائمه دین و مجتهدین نوشته است او با كتابها و نظریاتش بسیاری را گمراه ساخت! تا این كه خداوند اهل تسنن را با مرگ وی آسوده گردانید.”
ابن حجر
می گوید: “مفید بسیار پارسا و فروتن و پاسدار علم بود. گروهی از دانشمندان از محضرش برخاستند، و در بزرگداشت مكتب تشیع جایگاهی عالی یافت، تا جائی كه گفته اند او بر هر دانشمند بلند قدری منت دارد. پدرش در “واسط” معلم بود، و مفید در آنجا متولد گردید.
بعضی هم گفته اند در “عكبرا” متولد شده است"گویند عضدالدوله برای ملاقات او به خانه اش می رفت و هر گاه بیمار می شد به عیادتش می شتافت.شریف ابویعلی جعفری شوهر دختر شیخ مفید گفته است: “مفید جز اندكی از شب را نمی خوابید. سپس بر می خاست و به نماز می ایستاد، یا مطالعه می كرد، یا مشغول تلاوت قرآن می گشت.”
سایر دانشمندان عامه مانند ابن عماد حنبلی در “شذرات الذهب” و ابن كثیر شامی در “البدایة و النهایه” در وقایع سال 413 و دیگران از مفید قریب به این مضامین سخن گفته و به مقتضای سرشت خود با نیكی و بدی از وی یاد كرده اند.
ارتباط با امام عصر(عج)
دانشمند بزرگوار مشهور شیخ ابوطالب طبرسی در كتاب نامدارش “احتجاج” سه توقیع(نامه) از حضرت “ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف” نقل كرده كه به افتخار شیخ مفید صادر گشته و حضرت او را مشمول عنایات خاص و الطاف مخصوص خود قرار داده است.
برای آگاهی از این توقیعات و مضامین آنها نگاه كنید به آخر “احتجاج طبرسی” و كتابهای “مجالس المؤمنین” قاضی نورالله شوشتری، “رجال” علامه بحرالعلوم، روضات الجنات سید محمد باقر خوانساری، خاتمه مستدرك، تنقیح المقال” شیخ عبدالله مامقانی و سایر منابع، به خصوص سخن علامه بحرالعلوم و محدث نوری پیرامون آنها.

کلمات کلیدی:شیخ،مفید،امام عصر،شیعه

 

اقتصاد خانواده یاخساست؟

خسیس اگر تنها زندگی ‌کند، دچار مشکلاتی می‌شود؛اما اگر ازدواج کند و نان‌آور و تکیه‌گاه خانواده باشد، خست او آسیب‌های جسمی روانی و اخلاقی زیادی به زن و فرزندانش می‌رساند و…..

خسیس کسی است که صفت منفی خست و بخل است. «فرهنگ بزرگ سخن» می‌نویسد: «بخل: خودداری از خرج کردن مال هنگام نیاز داشتن به چیزی یا دریغ داشتن چیزی از دیگری است…

خسیس: دارنده حالتی درونی که از خرج کردن پول یا دادن چیزی به دیگری احساس ناراحتی و در نتیجه خودداری می‌کند.»در فارسی، معادل خساست را تنگ‌چشمی‌ و ناخن‌خشکی گذاشته‌اند. در آثار ادبی و دینی ما، مطالب ارزنده‌ای درباره بخل و ویژگی‌های بخیلان و خسیسان آمده است.

سعدی در «گلستان» می‌گوید:

«مالی به مشقت فراهم آرند و به خست نگاه دارند و به حسرت بگذراند … سیم بخیل از خاک وقتی برآید که وی در خاک درآید.»

خسیس اگر تنها زندگی ‌کند، دچار مشکلاتی می‌شود که برشمردیم. اما اگر ازدواج کند و نان‌آور و تکیه‌گاه خانواده باشد، خست او آسیب‌های جسمی روانی و اخلاقی زیادی به زن و فرزندانش می‌رساند . پیشوایان دین ما سفارش کرده‌اند مردی که ازدواج کرده و تشکیل خانواده داده است باید برای توسعه مالی و رفاهی زندگی خود تلاش کند و با بخیلی و خسیسی، افراد خانواده خود را در تنگنا قرار ندهد و به گرفتاری و خواری نکشاند. از نظر امام رضا(ع) واجب است که مرد برخوردار از نعمت‌های مادی، زندگی خانواده خود را گشایش دهد.

امام صادق (ع) بی‌توجهی به وضعیت اقتصادی خانواده را گناهی می‌داند که مرد باید در روز رستاخیز پاسخگوی آن باشد و مهم‌تر و شدیدتر اینکه پیامبر بزرگوار اسلام(ص) تأکید می‌کند: مردی که نیازهای زندگی افراد خانواده خود را برنیاورد و آنها را ضایع سازد ملعون است، یعنی از رحمت خداوند بسیار فاصله دارد.

از نظر روان‌شناسان، رگه‌های بخل شدید در بیماران خودشیفته، جامعه‌‌ستیز و وسواسی – جبری دیده می‌شود. در این میان، کسانی که اختلال شخصیت وسواسی- جبری دارند بیش از بقیه خسیس و ‌تنگ‌چشم هستند. «متن تجدید نظر شده راهنمای تشخیصی و آماری اختلال‌های روانی» یکی از نشانه‌های این افراد را چنین بیان می‌کند:

“ناخن‌خشکی نسبت به خود و دیگران. به اعتقاد آنها پول چیزی است که باید آن را برای فجایع آتی پس‌انداز کرد”

آرگایل در کتاب “روان‌شناسی پول” با استناد به دیدگاه‌های روانکاوی، کینه‌توزی، لجبازی، خودسری و حساسیت افراطی به پاکیزگی و وظیفه‌شناسی را صفات همراه با خسیسی ذکر می‌کند و پیشینه مشکلات خانوادگی و احساس ناامنی شدید روانی را زیربنای آن می‌داند.

حال با این اوصاف این سوال در ذهن همه ما متبادر می شود که :

چگونه می‌توان پیش از انتخاب همسر، خسیس بودن مرد را تشخیص داد؟ بعضی معتقدند از نوع و میزان هدایا، پذیرایی کردن در رفت و آمدهای خانوادگی، هزینه کردن در دیدارهای دختر و پسر بیرون از خانه و نیز، تحقیق از دوستان و آشنایان فرد، می‌توان به این مقصود رسید.

وقتی می‌گویند خساست درد بی‌درمان است حرف بی‌راهی نیست چون روان‌شناسان می‌گویند كه خساست به هیچ وجه درمان نمی‌شود

همچنین برای بررسی خساست این توصیه ها نیز ارایه  می شود:

اولا سوالاتی در مورد تامین سطح زندگی آینده(حتی برای تان مثال بزنند که برای نمونه زندگی شما را شبیه به سطح زندگی چه کسی تامین می کنند)، تامین نیازهای مالی تان، میزان گردش و تفریحی که به آن معتقدند،  نحوه مدیریت مالی در زندگی مشترک، نقش و جایگاهی که برای پس انداز قایلند و .. را مورد بررسی دقیق قرار دهید.

ضمنا حتما در میان دوستان واشنایان و همکاران و حتی نزدیکان ایشان تحقیق جدی انجام دهید و ببینید ایشان از لحاظ مادی دارای چه روحیاتی بوده و ضمنا ایا خسیس هستند یا خیر؟

ببینید که ایشان چقدربه مسایل مالی اهمیت می دهند؟ چقدر پس انداز کردن در زندگی شان مهم است؟ آیا خرج کردنشان متناسب با وضعیت مالی شان است یا اینکه دست شان را محدود می گیرد و دایما سعی در صرفه جویی افراطی دارند؟

البته روان‌شناسان چون خسیس بودن را صفتی شخصیتی می‌دانند، شیوه‌های یاد شده را رد نمی‌کنند، اما در بهره گرفتن از روش‌های دقیق‌تر ارزیابی شخصیت، از جمله به کار بردن آزمون‌های معتبر، تأکید می‌ورزند.

با همسر خسیس چگونه باید رفتار کرد؟

شاید بهترین كار برای داشتن زندگی راحت‌ تن ندادن به ازدواج با آدمی خسیس باشد یعنی همان علاج واقعه پیش از وقوع. اما اگر به هزار و یك دلیل زندگی با فردی خسیس نصیبمان شد اگر قصد بر هم زدن رابطه را نداشته باشیم بهترین چاره تحمل كردن است.

وقتی می‌گویند خساست درد بی‌درمان است حرف بی‌راهی نیست چون روان‌شناسان می‌گویند كه خساست به هیچ وجه درمان نمی‌شود. اگر زن یا شوهری تدبیر لازم را داشته باشد فقط می‌تواند خساست همسرش را كمرنگ‌تر كند. شاید كم دردسرترین راه این باشد كه بیماری همسرمان را درك كنیم و او را همان گونه كه هست بپذیریم. هر چند كار سختی است اما باید تمرین كنیم كه مقابله به مثل نكنیم چون گارد گرفتن در مقابل چنین آدمی فقط او را جری‌تر می‌كند.

این كار نیز فایده زیادی دارد كه اگر فرزندمان از رفتار همسرمان رنجید، مقابله به مثل را به او یاد ندهیم و فقط به فرزندمان توضیح بدهیم كه این عقیده در پدر و مادر توست و باید به عقیده آنها احترام بگذاری. همچنین خوب است كه به یاد داشته باشیم افراد خسیس با وجودی كه ممكن است سلیقه خوبی داشته باشند اما برای خرید هر چیزی، ابتدا به مبلغ آن توجه می‌كنند؛ بنابراین بهتر است به جای دلخور شدن یا مسخره كردن همسرمان از او تشكر كنیم در واقع سپاسگزاری ما نوعی تشویق برای تكرار این رفتارهای مثبت و از بین رفتن برخی مشكلات رفتاری همسرمان است.

فرآوری: مریم عطاریان

بخش خانواده ایرانی تبیان

منابع: سایت بیدار، مجله راه کمال شماره 24 همراه با تغییرات و اضافات

کلمات کلیدی:خسیس،همسر،خانواده،مشکلات

کالای ایرانی

وقتی میخوایم لباس بخریم دوست داریم مارک دار باشه چون کلاس داره دیگه!!دوستامون میگن عجب آدم باکلاسیه!این مارک با این قیمت…!!

کیف،کفش،حتی مداد وخودکار!!دوست داریم همشو با مارک معروف خارجی بخریم…
هم وطن ایرانی…پس تولیدات ملی چی؟پس اقتصاد ایران چی؟آهای اونایی که میگین کار نیست…فکر میکنین چرا؟

آخه وقتی من وشما جنس ایرانیو قبول نداریم کارخونه ایرانی میره براخودش…کارمنداشم بیکار میشن…

اونوقت میگیم کار کجا بود، بابا کار نیستش که!!؟آره وقتی خودمون تولید نکنیم کاری وجود نداره…

اونوقت وقتی تحریم میشیم میترسیم.چون خودمون تولید نمیکنیم…حتی پاکن ومداد هم وارد میکنیم!!

ما میتونیم ازاین تحریما برا خودمون فرصت به وجود بیاریم.

هم وطن ایرانی…میدونم جنس ایرانی به نسبت تو بازار کمه..یا اون مدلی که مامد نظرمونه نیست..یاهر دلیل دیگه.ماباید به خودمون کمک کنیم..

مطمئن باشید نتیجشو میبینیم ان شاالله به جایی برسیم که کیفیت کالای ایرانی تو جهان زبان زد بشه…

 

ترغیب و حمایت از تأسیس شرکت های اقتصادی داخلی توسط علما

یکی از راهبردهای علمای شیعه در مقابله با هجوم اقتصادی غرب، تقویت اقتصاد داخلی بوده است. یکی از اقدامات در این زمینه، تشویق و حمایت از تأسیس شرکت های اقتصادی داخلی است. مهم ترین مصداق این حرکت، تأسیس شرکت اسلامیه اصفهان در سال 1316ق، یعنی قریب هفت سال پس از قیام تنباکو در اصفهان است. این شرکت با همت دو مجتهد بزرگ اصفهان، مرحوم آیت الله آقانجفی اصفهانی و برادرشان شهید حاج آقانورالله اصفهانی تأسیس شد. پس از قیام تنباکو، و بروز فواید بی شمار آن، این دو بزرگوار این گونه برنامه ریزی می کردند که علاوه بر حضور نداشتن کالاها و منسوجات خارجی در زندگی مردم، امکانات داخلی را برای تولید بسیج نموده و با ابتکار ایرانی، به تولید بپردازند و ملت را برای حمایت از آن تشویق کنند و تحریم کالاهای بیگانه را بعد اثباتیِ عملی ببخشند. ازاین رو، مرحوم آقانجفی پس از مراسم نماز جماعت در مسجد جامع سلطانی (مسجد شاه) طی سخنرانی مبسوط و مهمی با استناد به آیات و روایات، از مردم خواست از مصرف کالاها و منسوجات خارجی خودداری کنند و به مصرف کالاهای داخلی روی آورند. ایشان در نامه ها و اعلامیه های بعدی، مردم را به استفاده از کالاهای اسلامی تشویق می کرد (نجفی، 1387، ص 59-61).

روزنامه حبل المتین به نقل از خبرنگار خود در اصفهان، در رابطه با نقش آقانجفی اصفهانی در این باره می نویسد:

حضرت حجه الاسلام حاج شیخ محمدتقی [آقانجفی] ـ مدظله العالی ـ عنوان مفصلی را من باب ترک منسوجات و مصنوعات خارجه در ترویج امتعه و اقمشه داخله و بیست و هفت مورد در قرآن، که منع از معاشرت خارجه است، بیانی خیلی مفصل و عنوانی بسیار عام فهم، ارشاد فرموده اند… علمای اسلام در این شرکت مقدس، شخصاً شرکت مالیه نموده اند و از بذل نصایح و تشیوق عموم به امتعه اسلامی و دوری از استعمال امتعه خارجه، دقیقه ای فروگذار نمی کنند… حضرت حجه الاسلام آقای نجفی و بندگان ثقه الاسلام [حاج آقا نورالله] و جناب آقایان علمای اسلام ـ سلمهم الله تعالی ـ در راه این شرکت مقدس، از هستی خود گذشته اند (حبل المتین، ش 20، ص 9).

 

1 2