یا غریب الغرباء

کم کم مسافران سحر را خبر کنید

با ذکر یا حسین به مشهد سفر کنید

خودرا میان صحن رضا دربه در کنید

شب تا اذان صبح به گنبد نظر کنید

داریم اهل رحمت مخصوصه میشویم

آماده زیارت مخصوصه میشویم

باید تمام همت خورا به کار بست

حالا که بار عام شده کوله بار بست

یا جبر عشق در بروی اختیار بست

دل را به حلقه های ضریح نگار بست

در طوس برگزار شده اعتکاف ما

صد حج واجب است ثواب طواف ما

شکرخدا که از فقراییم تا ابد

از حاجیان کوی رضاییم تا ابد

پیش رضا کنار خداییم تاابد

ماراهیان کرببلاییم تا ابد

در صحن کهنه بود که تایید ما رسید

آقا نگاه کردو روادید ما رسید

ای کربلا نرفته حرم را بهانه کن

دل را بیا به جاده مشهد روانه کن

یک گوشه ای ز صحن رضا آشیانه کن

پیش کریم نوکری عاشقانه کن

آنجا برات کرببلا زود میرسد

هی خون دل نخور بخدا زود میرسد

آقا خودش غریب و به فکر غریب هاست

مرثیه خوان روضه یابن شبیب هاست

هرشب دلش شکسته شیب الخضیب هاست

آزرده از مزاحمت نانجیب هاست

یک عمه بود و لشگر اوباش بی حیا

عالم فدای شیرزن دشت کربلا

احکام چت کردن

پرسش :
به دو سوال زیر درباره چت کردن از نظر مراجع معظم تقلید پاسخ دهید. 1.چت کردن با جنس مخالف و رد و بدل کردن صحبت های معمولی چه حکمی دارد؟ 2.چت کردن با شخصی که از جنسیت آن ناآگاهیم، چه حکمی دارد؟

پاسخ :
پاسخ سوال1. در صورتی که خوف فتنه و کشیده شدن به گناه وجود داشته باشد، جایز نیست.(1)
پاسخ سوال2. اگر ترس افتادن به حرام باشد، جایز نیست.(2)
چون به هر حال در چت کردن نوعی سخن گفتن بین دو جنس مخالف ممکن است وجود داشته باشد و احتمال گرفتار شدن فتنه و گناه وجود دارد.
پی نوشتها:
1. آیت الله العظمی سيستاني (sistani.org) ، آیت الله العظمی تبريزي tabrizi.org)) ، دفتر همه مراجع معظم تقلید. به نقل از کتاب: پرسش ها و پاسخ ها، رساله ي دانشجويي مطابق با نظر ده تن از مراجع عظام، سيد مجتبي حسيني، انتشارات دفتر نشر معارف، چاپ: اول، 1384 ش، ص 191 ـ 192.
2. همان، ص 192.
منبع: رضایی اصفهانی، محمد علی؛ (1387) پرسش های قرآنی جوانان: روابط دختر و پسر، قم، انتشارات پژوهش های تفسیر و علوم، چاپ سوم.
rasekhoon.net

 

وصیت نامه شهید مدافع حرم

همه آنهایی که سن و سالشان به روزهای داغ مرداد سال 67 می‌رسد، حسرت و اندوه هزاران ایرانی از جا‌ ماندن از کاروان بزرگ شهادت را خاطرشان هست. حالا سال‌ها از آن روزها می‌گذرد، امینت مرزهای ایران به مدد بخش بزرگی از همان حسرت‌خوردگان روز به روز مستحکم‌تر از قبل تامین شده است، در میانه سرزمین پر از خون خاورمیانه، سرزمین ایران استوار ایستاده است، اما در کیلومترها آن سوتر، در دو سرزمین منبع قلب‌های شیعیان، راه دیگری باز شده است.

آن حسرت‌خوردگان، حالا پیر شده‌اند، خیلی‌هایشان از دنیا رفته‌اند و به یاران شهیدشان پیوسته‌اند، اما نسل جدیدی از جوانان ایران به میدان آمده‌اند که یادگار روزهای خوش دهه آرمانگرایی در ایران هستند. آرمان‌گرایانی که همچون پیر و مولایشان برای آرمانشان مرزی قائل نیستند، شنیده‌اند که سرزمین قبور مطهر امامان و بزرگانشان تهدید شده‌اند، رنج سفر و دوری به تن خریده‌اند، بار غربت به دوش کشیده‌اند و در سرزمین و دیار دیگری که نام «ایران» ندارد، اما آرمان بزرگ عدالت‌طلبی و حق‌طلبی در آن دنبال می‌شود به نبرد با شر روزگار ما پرداخته‌اند.

چندی پیش خبر شهادت یک بسیجی ایرانی در رسانه‌ها پیچید. شهید هادی ذوالفقاری به همراه 20 عراقی دیگر در یک عملیات انتحاری که توسط نیروهای داعش انجام شد؛ به شهادت رسید. همانطور که عکس‌های او نشان می‌دهد، سن و سال زیادی هم نداشته است، متولد سال 67 بود. قیافه و سر و وضعش به شدت معمولی است، مثل هزاران جوان دیگری که در پایگاه‌های بسیج، هیئات‌های مذهبی، مساجد و… می‌آیند و می‌روند. مثل همه ایرانی‌ها.

خانواده‌اش می‌گویند هادی از اول یک جور دیگری بود. حال و هوا و خواسته‌هایش مثل جوانان هم‌سن و سالش نبود. دغدغه‌مندتر و جهادی‌تر از جوانان دیگر بود. انرژی‌اش را وقف بسیج و کار فرهنگی و هیئت کرده بود. در آخر راهی جز طلبگی در نجف پاسخگوی غوغای درونش نشد و شهادت او را برگزید. شهید ذوالفقاری وصیت‌نامه‌اش را چندین روز پیش از شهادتش نوشته است، متن کامل وصیت‌نامه این طلبه شهید مدافع حرم در ادامه می‌آید:

اینجانب محمدهادی ذوالفقاری وصیت می‌کنم که من را در ایران دفن نکنند و اگر شد ببرند امام رضا علیه السلام طواف بدهند و برگردانند و همینطور که در نجف و سامرا و کربلا و کاظمین طواف بدهند و در وادی‌السلام دفن کنند و دوست دارم نزدیک امام باشد و تمام مستحبات انجام شود و در داخل دور قبر من سیاهی بزنند و دستمال گریه مشکی و غیره مثل تربت بگذارند داخل قبر من مثل حسینیه شود و اگر شد جایی که سرم می‌خورد به سنگ لحد یک اسم حضرت زهرا(س) بگذارند که اگر سرم خورد به آن سنگ آخ نگویم و بگویم یا زهرا(س).

بالای سر من روضه و سینه‌زنی بگیرند و موقع دفن من پرچم بالای قبرم قرار بگیرد و در زیر پرچم من را دفن کنید و زیاد یاحسین(ع) بگویید و برای من مجلس عزا نگیرید چون من به چیزی که می‌خواستم رسیدم و برای امام حسین و حضرت زهرا مجلس بگیرید و گریه کنید و رو به قبله صحیح دفن کنید چون قبله در نجف اختلاف دارد و روی سنگ قبرم اسم من را نزنید و بنویسید که اینجا قبر یک آدم گناه کار است یعنی العبد الحقیر و المذنب و یا مثل این؛ پیراهن مشکی هم بگذارید داخل قبر.

پشت سر ولایت فقیه باشید/حجاب‌ها بوی حضرت زهرا(س) نمی‌دهد؛ آن را زهرایی کنید
وصیتم به مردم ایران و در بعضی از قسمت‌ها برای مردم عراق این است که من الان حدود سه سال است که خارج از کشور زندگی‌ می‌کنم مشکلات خارج کشور بیشتر از داخل کشور است قدر کشورمان را بدانند و پست سر ولی فقیه باشند و با بصیرت باشند چون همین ولی فقیه است که باعث شده ایران از مشکلات بیرون بیاید و از خواهران می‌خواهم که حجابشان را مثل حجاب حضرت زهرا رعایت بکنند نه مثل حجاب‌های روز چون این حجاب‌ها بوی حضرت زهرا(س) را نمی‌دهد.

امام زمان را تنها نگذارید
از برادرانم می‌خواهم که غیر حرف آقا حرف کس دیگری را گوش ندهند جهان در حال تحول است دنیا دیگر طبیعی نیست الان دو جهاد در پیش داریم اول جهاد نفس که واجب‌تر است زیرا همه چیز لحظه آخر معلوم می‌شود که اهل جهنم هستیم یا بهشت، حتی در جهاد با دشمن‌ها احتمال می‌رود که طرف کشته شود ولی شهید به حساب نیاید چون برای هوا نفس رفته جبهه و اگر برای هوای نفس رفته باشید یعنی برای شیطان رفتید و در این حال چه فرقی است بین ما و دشمن؟ امام زمان را تنها نگذارید.

آن‌ها اهل شیطان هستند و ما هم شیطانی. دین خودتان را حفظ کنید چون اگر امام زمان بیاید احتمال دارد روبه‌روی امام باشیم و با امام مخالفت کنیم. امام زمان را تنها نگذارید من که عمرم رفت و وقت از دست دادم تا به خودم آمدم دیدم که خیلی گناه کردم و پل‌های پشت سرم را شکانده‌ام و راه برگشت ندارم. بچه‌های ایران و عراق من دیر فهمیدم و خیلی گناه و کارهای بیهوده انجام داده‌ام و یکی از دلایلی که آمدم نجف به خاطر همین بود که پیشرفت کنم نجف شهری است که مثل تصفیه‌کُن است که گناه‌ها را به سرعت از آدم می‌گیرد و جای گناهان ثواب می‌دهد این مولای ما خیلی مهربان است.

در جهاد مدافعان حرم شرکت کنید/مدافعان حرم با اسم حضرت زهرا کار تکفیری‌ها را تمام کنند
همچنین می‌خواهم که مردم عراق از ناموس و وطن خودشان و مخصوصا حرم‌ها دفاع کنند و اجازه به این ظالمان ندهند و مردم عراق مخصوصا طلاب نجف در این جهاد شرکت کنند چون دیدم که مدافع هست لکن کم است باید زیاد شود و مطمئنم که این‌ها(ظالمین) کم هستند و فقط با یک هجوم (جهاد) با اسم حضرت زهرا(س) می‌شود کار این مفسدها را تمام کرد و منتظر ظهور شویم و بهتر است که دست به دست همدیگر دهید و این غده سرطانی را از بین ببرید. برای من خیلی دعا کنید چون خیلی گناه کارم و از همه حلالیت بگیرید.

دنیا رنگ گناه دارد؛ دیگر نمی‌توانم زنده بمانم
وصیت من به طلاب این است که اگر برای رضای خدا درس می‌خوانند و هدف دارند بخوانند و اگر اینطور نیست نخوانند. چون می‌شود کار شیطانی و شهریه امام را هم می‌گیرند؛ دیگر حرام درحرام می‌شود و مسئولیت دارد اگر می‌توانند درس بخوانند البته همه‌اش درس نیست، عبودیت هم هست باید مقداری از وقت خود را صرف عبادت کنند چون طلبه‌ای باتقوا کم داریم اول تزکیه نفس بعد درس ای داد از علم شیطانی. دنیا رنگ گناه دارد دیگر نمی‌توانم زنده بمانم. انشاءالله امام حسین(ع) و حضرت زهرا(س) و امام رضا(ع) در قبر می‌آیند.

19 بهمن ماه سال 1393
العبد الحقیر و المذنب الضعیف محمدهادی ذوالفقاری

 

زندگینامه علامه مطهری

-ولادت شهید مطهری : استاد شهيد آيت الله مطهري در 13 بهمن 1298 هجري شمسي در فريمان واقع در 75 کيلومتري شهر مقدس مشهد در يک خانواده اصيل روحاني چشم به جهان مي گشايد. پس از طي دوران طفوليت به مکتبخانه رفته و به فراگيري دروس ابتدايي مي پردازد.

۲ - ورود به حوزه علمیه : در سن دوازده سالگي به حوزه علميه مشهد عزيمت نموده و به تحصيل مقدمات علوم اسلامي اشتغال مي ورزد. در سال 1316 عليرغم مبارزه شديد رضاخان با روحانيت و عليرغم مخالفت دوستان و نزديکان، براي تکميل تحصيلات خود عازم حوزه علميه قم مي شود در حالي که به تازگي موسس گرانقدر آن آيت الله العظمي حاج شيخ عبدالکريم حائري يزدي ديده از جهان فروبسته و رياست حوزه را سه تن از مدرسان بزرگ آن آيات عظام سيد محمد حجت، سيد صدرالدين صدر و سيد محمد تقي خوانساري به عهد گرفته اند.

۳- تحصیلات حوزوی استاد مطهری:

اول) دروس علمي: دوره اقامت پانزده ساله خود در قم از محضر مرحوم آيت الله العظمي بروجردي (در فقه و اصول) و حضرت امام خميني ( به مدت 12 سال در فلسفه ملاصدرا و عرفان و اخلاق و اصول) و مرحوم علامه سيد محمد حسين طباطبائي (در فلسفه : الهيات شفاي بوعلي و دروس ديگر) بهره مي گيرد. قبل از هجرت آيت الله العظمي بروجردي به قم نيز استاد شهيد گاهي به بروجرد مي رفته و از محضر ايشان استفاده مي کرده است.

دوم )دروس اخلاقي و عرفاني: استاد شهيد مدتي نيز از محضر مرحوم آيت الله حاج ميرزا علي آقا شيرازي در اخلاق و عرفان بهره هاي معنوي فراوان برده است. نيز از دروس اخلاقي و عرفاني امام خميني بهره برد.

ازاساتيد ديگر استاد مطهري مي توان از مرحوم آيت الله سيد محمد حجت ( در اصول) و مرحوم آيت الله سيد محمد محقق داماد (در فقه) نام برد.

۴-فعالیتهای دینی (مذهبی وسیاسی استاد): وي در مدت اقامت خود در قم علاوه بر تحصيل علم، در امور اجتماعي و سياسي نيز مشارکت داشته و از جمله با فدائيان اسلام در ارتباط بوده است.

اول)فعالیتهای مذهبی: در سال 1331 در حالي که از مدرسين معروف و از اميدهاي آينده حوزه به شمار مي رود به تهران مهاجرت مي کند . در تهران به تدريس در مدرسه مروي و تأليف و سخنرانيهاي تحقيقي مي پردازد. در سال 1334 اولين جلسه تفسير انجمن اسلامي دانشجويان توسط استاد مطهري تشکيل مي گردد . در همان سال تدريس خود در دانشکده الهيات و معارف اسلامي دانشگاه تهران را آغاز مي کند. در سالهاي 1337 و 1338 که انجمن اسلامي پزشکان تشکيل مي شود . استاد مطهري از سخنرانان اصلي اين انجمن است و در طول سالهاي 1340 تا 1350 سخنران منحصر به فرد اين انجمن مي باشد که بحثهاي مهمي از ايشان به يادگار مانده است.

دوم)فعالیتهای سیاسی:

الف)درقیام پانزده خرداد: ایشان همواره در کنار امام بودبه طوري که مي توان سازماندهي قيام پانزده خرداد در تهران و هماهنگي آن با رهبري امام را مرهون تلاشهاي او و يارانش دانست. در ساعت 1 بعد از نيمه شب روز چهارشنبه پانزده خرداد 1342 به دنبال يک سخنراني مهيج عليه شخص شاه به وسيله پليس دستگير شده و به زندان موقت شهرباني منتقل مي شود و به همراه تعدادي از روحانيون تهران زندانی مي گردد. پس از 43 روز به دنبال مهاجرت علماي شهرستانها به تهران و فشار مردم، به همراه ساير روحانيون از زندان آزاد مي شود.

ب)هدايت هيئتهاي موتلفه: پس از تشکيل هيئتهاي موتلفه اسلامي، استاد مطهري از سوي امام خميني همراه چند تن ديگر از شخصيتهاي روحاني عهده دار رهبري اين هيئتها مي گردد. پس از ترور حسنعلي منصور نخست وزير وقت توسط شهيد محمد بخارايي کادر رهبري هيئتهاي موتلفه شناسايي و دستگير مي شود ولي از آنجا که قاضي يي که پرونده اين گروه تحت نظر او بود مدتي در قم نزد استاد تحصيل کرده بود به ايشان پيغام مي فرستد که حق استادي را به جا آوردم و بدين ترتيب استاد شهيد از مهلکه جان سالم بدر مي برد.

ج) مبارزه با کجرویها وانحرافات: در اين زمان وي به تأليف کتاب در موضوعات مورد نياز جامعه و ايراد سخنراني در دانشگاهها ، اسلامي کردن محتواي نهضت اسلامي پزشکان، مسجد هدايت، مسجد جامع نارمک و غيره ادامه مي دهد. به طور کلي استاد شهيد که به يک نهضت اسلامي معتقد بود نه به هر نهضتي، براي اسلامي کردن محتواي نهضت تلاشهاي ايدئولوژيک بسياري نمود وبا کجرويها و انحرافات مبارزه سرسختانه کرد. در سال 1346 به کمک چند تن از دوستان اقدام به تأسيس حسينيه ارشاد نمود به طوري که مي توان او را بنيانگذار آن موسسه دانست. ولي پس از مدتي به علت تکروي و کارهاي خودسرانه و بدون مشورت يکي از اعضاي هيئت مديره و ممانعت او از اجراي طرحهاي استاد و از جمله ايجاد يک شوراي روحاني که کارهاي علمي و تبليغي حسينيه زير نظر آن شورا باشد سرانجام در سال 1349 عليرغم زحمات زيادي که براي آن موسسه کشيده بود و عليرغم اميد زيادي که به آينده آن بسته بود در حالي که در آن چند سال خون دل زيادي خورده بود از عضويت هيئت مديره آن موسسه استعفا داد و آن را ترک گفت.

د)حمایت از مظلومان فلسطین در برابر اسرائیل: در سال 1348 به خاطر صدور اعلاميه اي با امضاي ايشان و حضرت علامه طباطبايي و آِيت الله حاج سيد ابوالفضل مجتهد زنجاني مبني بر جمع اعانه براي کمک به آوارگان فلسطيني و اعلام آن طي يک سخنراني در حسينيه ارشاد دستگير شد و مدت کوتاهي در زندان تک سلولي به سربرد.

ه)سخنراني هاي انقلابي و بازداشت استاد: از سال 1349 تا 1351 برنامه هاي تبليغي مسجدالجواد را زير نظر داشت و غالباً خود سخنران اصلي بود تا اينکه آن مسجد و به دنبال آن حسينيه ارشاد تعطيل گرديد و بار ديگر استاد مطهري دستگير و مدتي در بازداشت قرار گرفت. پس از آن استاد شهيد سخنرانيهاي خود را در مسجد جاويد و مسجد ارک و غيره ايراد مي کرد. بعد از مدتي مسجد جاويد نيز تعطيل گرديد. در حدود سال 1353 ممنوع المنبر گرديد و اين ممنوعيت تا پيروزي انقلاب اسلامي ادامه داشت.

و) استادمطهری و خطر منافقین: اما مهمترين خدمات استاد مطهري در طول حيات پر برکتش ارائه ايدئولوژي اصيل اسلامي از طريق درس و سخنراني و تأليف کتاب است . اين امر خصوصاً در سالهاي 1351 تا 1357 به خاطر افزايش تبليغات گروههاي چپ و پديد آمدن گروههاي مسلمان چپ زده و ظهور پديده التقاط به اوج خود مي رسد. گذشته از حضرت امام، استاد شهید مرتضی مطهري اولين شخصيتي است که به خطر سران سازمان موسوم به « مجاهدين خلق ايران » پي مي برد و ديگران را از همکاري با اين سازمان باز مي دارد و حتي تغيير ايدئولوژي آنها را پيش بيني مي نمايد.

ز)تدريس در حوزه علميه و…: در اين سالها استاد شهيد به توصيه حضرت امام مبني بر تدريس در حوزه علمي قم هفته اي دو روز به قم عزيمت نموده و درسهاي مهمي در آن حوزه القا مي نمايد و همزمان در تهران نيز درسهايي در منزل و غيره تدريس مي کند. در سال 1355 به دنبال يک درگيري با يک استاد کمونيست دانشکده الهيات! زودتر از موعد مقرر بازنشسته مي شود . همچنين در اين سالها استاد شهيد با همکاري تني چند از شخصيتهاي روحاني، «جامعه روحانيت مبارز تهران » را بنيان مي گذارد بدان اميد که روحانيت شهرستانها نيز به تدريج چنين سازماني پيدا کند.

ح)بطور دائمي در خدمت انقلاب و امام قرار گرفتن:گرچه ارتباط استاد مطهري با امام خميني پس از تبعيد ايشان از ايران به وسيله نامه و غيره استمرار داشته است ولي در سال 1355 موفق گرديد مسافرتي به نجف اشرف نموده و ضمن ديدار با امام خميني درباره مسائل مهم نهضت و حوزه هاي علميه با ايشان مشورت نمايد. پس از شهادت آيت الله سيد مصطفي خميني و آغاز دوره جديد نهضت اسلامي، استاد مطهري به طور تمام وقت درخدمت نهضت قرار مي گيرد و در تمام مراحل آن نقشي اساسي ايفا مي نمايد. در دوران اقامت حضرت امام در پاريس، سفري به آن ديار نموده و در مورد مسائل مهم انقلاب با ايشان گفتگو مي کند و در همين سفر امام خميني ايشان را مسؤول تشکيل شوراي انقلاب اسلامي مي نمايد. هنگام بازگشت امام خميني به ايران مسئوليت کميته استقبال از امام را شخصاً به عهده مي گيرد و تا پيروزي انقلاب اسلامي و پس از آن همواره در کنار رهبر عظيم الشأن انقلاب اسلامي و مشاوري دلسوز و مورد اعتماد براي ايشان بود.

۵- شهادت استاد مطهری بدست گروه فرقان: تا اينکه در ساعت بيست و دو و بيست دقيقه سه شنبه يازدهم ارديبهشت ماه سال 1358 در تاريکي شب در حالي که از يکي از جلسات فکري سياسي بيرون آمده بود يا گلوله گروه نادان و جنايتکار فرقان که به مغزش اصابت نمود به شهادت مي رسد و امام و امت اسلام در حالي که اميدها به آن بزرگمرد بسته بودند در ماتمي عظيم فرو مي روند.

سلام و درود خدا بر روح پاک و مطهرش.

روانشناسی نوجوان//ایا من زشتم؟

روزی چند بار چهره خود را در آینه بررسی می کند و هر بار ناامیدتر از قبل بر خلاف نظر دیگران، با خود فکر می کند که چقدر زشت است و چه کند تا کمی زیباتر شود، به فکر جراحی های مختلف زیبایی می افتد، دائم با لوازم آرایشی مختلف سعی در پنهان کردن عیب هایش دارد ولی به نظر خودش با استفاده از آنها از قبل هم زشت تر و زشت تر می شود.

بخشی از هویت افراد، هویت تصویری شان است یعنی تصوری که افراد از اجزای بدن خود دارند؛ اما این که تا چه حد لازم است به آن پرداخته شود در روان سالم یا بیمارگونه فرد تجلی پیدا می کند.

همه آینه ها مرا زشت نشان می دهند!

خودزشت پنداری  یا بدریخت انگاری به این معنی است که فرد نسبت به خودش احساس بدی دارد. در حقیقت این مشکل، اشتغال ذهنی بیش از اندازه فرد نسبت به یک نقص خیالی است یا این که او نقص های خیلی کوچک در ظاهر خود را بسیار بزرگ می شمارد.
دکتر محمدعلی هادی، متخصص پزشکی قانونی هم درباره معضل خودزشت پنداری می گوید: این گونه افراد دائم نگران طرز نگاه دیگران هستند و طبق نتایج تحقیقات، شیوع سندرم خودزشت پنداری حدود یک تا 2 درصد است و در نوع بیمارگونه آن این شیوع در بین زنان و مردان برابر است، اما واقعیت این است که به طور معمول 50درصد خانم ها نسبت به وضع ظاهر و زیبایی خودشان دغدغه زیادی دارند و این مشکل در جامعه بین زنان بیشتر از مردان دیده می شود.

اگر والدین هوشیار نباشند و به محض دیدن علائمی مثل زیاد نگاه کردن در آیینه، شکایت از وضع ظاهری خود همراه با افسردگی و استفاده زیاد از لوازم آرایشی آنها را نزد روان شناس یا روانپزشک نبرند و با برخورد منطقی و تکذیب نکردن بیماری نسبت به رفع مشکل نوجوان اقدام نکنند، با عواقب جبران ناپذیری روبه رو خواهند شد

دلایل خودزشت پنداری

دکتر پروانه صفایی مقدم، متخصص روان شناسی بالینی، درباره این مشکل می گوید: به طور معمول مساله خودزشت پنداری دو حالت دارد: گاهی به صورت بیمارگونه است که فرد تصور و تصویر ذهنی خوبی از خودش ندارد و فکر می کند که چهره خوبی ندارد، اما در حالت دیگر ممکن است فرد خود را کاملا زشت نبیند، اما دائم به فکر تغییر ظاهرش باشد. یکی از دلایل این است که فرد خودش را با دیگران مقایسه می کند که ممکن است این شخص مقایسه شده هنرپیشه های فیلم های مختلف یا اشخاص معروف دیگر یا حتی از افراد فامیل یا آشنایان باشد که فرد خودزشت پندار تمام تلاش خود را برای شبیه شدن به یکی از آنها به کار می گیرد.
دلیل دیگر، مد شدن یک مدل در چهره یا انجام عمل های زیبایی  مختلف است، این که مثلا جراحی بینی به صورت یک مد دربیاید یا گذاشتن گونه و تزریق ژل در لب، که ممکن است حتی به زشت تر شدن فرد منجر شود.
کمبود اعتماد به نفس در بعضی از افراد باعث می شود آنها تصور کنند اگر به صورت عادی در جامعه حضور پیدا کنند امکان دارد مورد توجه هیچ کس قرار نگیرند و همین مساله به استفاده فراوان بعضی افراد از لوازم آرایش یا جراحی های مکرر غیرضروری برای تغییر چهره شان ختم می شود.

حواستان به نوجوان تان باشد

دکتر محمدعلی هادی، متخصص پزشکی قانونی با توجه به حوزه کاری خود، نوجوانان مختلفی را که به دلیل مشکلات ناشی از بیماری خودزشت پنداری دست به خودکشی زده اند، دیده است و می گوید: متاسفانه خودکشی به این دلیل در نوجوانان دختر 14 تا 18 ساله با سابقه بیماری خودزشت پنداری بارها دیده شده است، دختران در این سن، هم از اعتماد به نفس پایینی برخوردارند و هم نمی توانند مانند افراد بزرگسال خودشان برای عمل های جراحی تصمیم بگیرند و به آن عمل کنند و از آنجا که بیمار هستند و باید تحت درمان قرار بگیرند، اگر والدین هوشیار نباشند و به محض دیدن علائمی مثل زیاد نگاه کردن در آیینه، شکایت از وضع ظاهری خود همراه با افسردگی و استفاده زیاد از لوازم آرایشی آنها را نزد روان شناس یا روانپزشک نبرند و با برخورد منطقی و تکذیب نکردن بیماری نسبت به رفع مشکل نوجواناقدام نکنند، با عواقب جبران ناپذیری روبه رو خواهند شد.
طبق قانون افرادی که بالای 18 سال دارند برای انجام عمل های جراحی هیچ نیازی به اجازه بزرگ ترها یا همسر خود ندارند، اما بهتر است پزشکان برای جلوگیری از درگیری و به وجود آمدن مشکلات پس از عمل جراحی، حتما از والدین دختر بالای 18 سال و از همسر خانمی که ازدواج کرده است، رضایت نامه کتبی بگیرند که البته فقط به دلیل این است که مشکلات قانونی بعدی به وجود نیاید، اما واقعا نیاز قانونی وجود ندارد.

واقعیت این است که به طور معمول 50درصد خانم ها نسبت به وضع ظاهر و زیبایی خودشان دغدغه زیادی دارند و این مشکل در جامعه بین زنان بیشتر از مردان دیده می شود

ورژن های جدید جراحی زیبایی

دکتر محمدعلی هادی، متخصص پزشکی قانونی ضمن اشاره به این مورد می گوید: گاهی جراحی های پشت سر هم یا جراحی های عجیب مثل همین جراحی گوش، یا گذاشتن گونه در افرادی که مناسب این کار نیستند، فقط باعث بدتر شدن روحیه و ظاهر آنها می شود.
خانمی که بعد از چهار بار عمل جراحی بینی، دیگر چیزی جز دو سوراخ به جای بینی اش باقی نمانده بود. پزشکان جراح هم باید هوشیار باشند و به دلیل منفعت های مالی، دست به هر عملی نزنند چون جراحی کردن افراد خودزشت پندار و وسواسی علاوه بر این که برایشان سود چندانی ندارد، بلکه بارها و بارها آنها را مجبور به تکرار عمل جراحی می کند و در نهایت هم با شکایت این افراد و دردسرهای بعدی اش مواجه می شوند.

با این افراد چه کنیم؟

در بیشتر موارد افرادی که دارای بیماری خودزشت پنداری هستند، بیماری خود را نمی پذیرند و فقط معتقدند که زشت هستند یا از تناسب اندام برخوردار نیستند و باید برای حل کردن این مشکل به متخصص و جراح زیبایی مراجعه کنند، اما مساله اصلی این است که آنها به جای مراجعه به متخصص زیبایی باید نزد یک روان شناس یا روانپزشک بروند.
البته دکتر پروانه صفایی مقدم، متخصص روان شناسی بالینی، می گوید: در بعضی از موارد، شخص به هیچ عنوان برای جراحی نکردن متقاعد نمی شود و تصمیم می گیرد تحت هر شرایطی این کار را انجام دهد و در بیشتر موارد هم از انجام آن پشیمان می شود، اما در مواردی که مشکل بیماری نیست و فقط صفت بیمارگونه خودزشت پنداری در فرد وجود دارد، ممکن است با کمک افراد نزدیک بتوان آنها را از اعمال جراحی غیرضروری منصرف کرد و متقاعدشان کرد که با انجام این جراحی چهره متناسب خودشان را هم از دست می دهند.

منبع:
چاردیواری روزنامه جام جم