هیچی نیستم!

سید ابوالفضل کاظمی یکی از فرمانده هان دفاع مقدس می گوید:ابراهیم در یکی از مغازه های بازار مشغول کار بود.یک روز ابراهیم رادر وضعیتی دیدم که خیلی تعجب کردم ؛ دو کارتن برگ پر از اجناس روی دوشش بود.جلوی یک مغازه کارتن ها را روی زمین گذاشت .وقتی کار تحویل تمام شد ،جلو رفتم و سلام کردم. بعد گفتم :آقا ابرام برا شما زشته ؛ این کار باربرهاست نه کار شما!نگاهی به من کرد و گفت :کار که عیب نیست،بیکاری عیبه!این کاری که انجام میدم برای خودم خوبه!مطمئن میشم هیچی نیستم،جلوی غرورم رو میگیره .گفتم :اگه کسی شمارو اینطور ببینه خوب نیس،تو ورزشکاری و خیلی ها میشناسنت.ابراهیم خندید و گفت :ای بابا ،همیشه کاری کن که اگه خداتو رو دید،خوشش بیاد؛نه مردم.!

(سلام بر ابراهیم،گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی،نشر شهید ابرهیم هادی،چاپ هفتاد و ششم ،1394.ص43،44.)

 

از برد و سلام و خبری نیست!

خدا به اندازه ای که شما یاری کردید کمک می کند:«ان تنصرالله ینصرکم» در دستگاه خدا نمی توان حقه بازی کرد.حقه بازی

مال بازار است.باید ابراهیم وار آماده برای آتش شد تا خدا آتش را برد و سلام کند.اگر به مخلوق التماس کند،به زید التماس

کند،از برد و سلام خبری نیست.کسی که همه یاریها را از خدا دید،قهرا مومن به خدا میشود،می بیند کارها را غیر خدا نمی

تواند انجام دهد.

 منبع :کتاب شهره آفاق،شرح کلمات عرفانی ،آیت الله بها ءالدینی (ره)


احکام سازمانی

بعضی از فرمانده هان ،روسا و مدیران به مناسبت های مختلف به کارمندان تحت امر خود هدایایی می دهند.ایا این اقدام شرعا  جایز است؟و آیا دریافت چنین هدایایی جایز است؟

ج:در صورتی که طبق قوانین و مقررات یا احتمالا ظن غالب هدیه دهنده اختیار و صلاحیت این گونه امور را داشته باشد،هدیه دادن و دریافت آن جایز است.

منبع:پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری-بخش استفتائات

 

آن وقت دیگر نمی شود!

باید خودمان را بسازیم…نگذارید برای این که بعد آخر عمر! بسیاری از وسوسه های شیطان یکیش همین است.شیطان باطنی انسان ،همین است که حالا جوانیم ،انشالله وقتی که پیر بشویم انوقت توبه میکنیم.شما نمیدانید برای پیر توبه کردن دیگر به این زودی امکان ندارد.یک درختی که تازه درآمده است می شود کند ان را ،و یک بچه هم میکند آن را.این درخت وقتی ک یک مقداری بزرگ شد یک مرد بزرگ می تواند آن را بکند.یک قدری بزرگتر شد محتاج به آلات است تا کنده بشود. یک وقت درختی که بزرگ شد و تناور شد و بزرگ شد،مثل(چنار امامزاده صالح) نمی دانم الان هست یا نه-این را دیگر به این آسانی ها نمیشود کند…انسان هر عملی بکند یک ریشه ای در نفس پیدا میشود .اولش اسان است .یک معصیتی کرد ،می تواند زودی برگردد.یک قدری که اضافه شد مشکلتر می شود.هرچه برود طرف پیری قوی تر میشود،و انسان ضعیفتر میشود.اراده انسان ضعیفتر میشود.لکن این معانی که انسان گرفتارش بوده زیادتر میشود.نگذارید برای زمان پیری توبه را!نگویید که ما وقتی که حالا رسیدیم بالاتر ،آنوقت، آنوقت دیگرنمیشود.همینطور وسوسه می کند شیطان ،تا اخر که نگذارد ما با ایمان وارد بشویم به آن عالم.

فرازی از سخنان امام خمینی در حضور کارکنان بخش خبر و جهاد سازندگی در صدا و سیما .قم 95/8/2

کلمات کلیدی:درخت،توبه،انسان،ضعیف

 

زندگینامه شیخ مفید

محمدبن محمدبن نعمان ابوعبدالله مفید رحمة الله استاد استادان بزرگ و رئیس رؤسای ملت اسلام، گشاینده درهای تحقیق با اقامه دلیل و برهان با بیان روشن خویش سركوب گر فرقه های گمراه، دانشمندی كه تمامی جهات فضل و دانش در وی گرد آمده و ریاست علمی و دینی به او منتهی گشته بود.

در بین دانشمندان بزرگ ما كه در اعصار مختلف می زیسته اند، مفاخر و نوابغ بسیاری بوده اند كه امروز هر كدام مایه اعتبار و سند افتخار جهان تشیع به شمار می آیند. ولی از میان آنها شیخ مفید جایگاه خاصی دارد كه از هر جهت او را از دیگران ممتاز می گرداند.
برای این كه بهتر بتوانیم پی به اهمیت شخصیت والای علمی او ببریم، نخست اوضاع عمومی شیعیان پیش از او را از نظر خوانندگان می گذرانیم، سپس دورنمای عصری را كه وی در آن زندگی می كرده است تشریح می كنیم، آنگاه به شرح مختصری از ماجرای زندگی پرحادثه او می پردازیم.
اوضاع شیعیان پیش از شیخ مفید
از زمان درگذشت پیغمبراكرم(ص) تا حدود سال 300 هجری، شیعیان وضع ناگوار و موقعیت تأثرآوری داشتند، زیرا شیعه از روز نخست در اقلیت بوده است. در دولت بنی امیه و بنی عباس نیز سعی می شد كه از نفوذ امامان جلوگیری به عمل آید و رابطه آنها با شیعیان قطع شود.
به همین جهت در سراسر ممالك اسلامی از آفریقا و اسپانیای آن روز گرفته تا مصر و روم شرقی و سرحد چین كه همه در زیر نگین خلفای اموی و عباسی قرار داشت، شیعه در محدودیت به سر می برد و تقریباً از هرگونه آزادی عمل و عقیده و ابراز وجود ممنوع بود!
وضع شیعیان در عصر شیخ مفید
از اواسط قرن چهارم هجری شیعیان به میزان قابل ملاحظه ای در كشورهای خاورمیانه از آن محدودیتها و آزادی كشی ها بركنار ماندند. زیرا از یك طرف خلفای فاطمی كه شیعه اسماعیلی بودند در مصر دولت نیرومندی تشكیل داده و از ابهت و جلال دربار بغداد كاستند.
و از طرفی سیف الدوله حمدانی و امرای آن خاندان در شام حكومت می كردند و شیعه بودند، و از جانب دیگر در مشرق و جنوب شرقی و شمال ایران نیز غوریان و صفاریان و طاهریان و كمی قبل از آنها حكمرانان علوی مازندران، پرچم استقلال برافراشته و بر ضد خلفای عباسی قیام كردند، و از همه مهمتر ظهور دولت مقتدر آل بویه بود كه از شیعیان با اخلاص به شمار می آمدند.
عضد الدوله دیلمی كه از سلاطین مقتدر این دودمان است دامنه اقتدارش از سواحل دریای عمان تا شام و مصر گسترش یافته و در احترام و حمایت شیعیان كوشا و در واقع خلافت بنی عباس در دست او بازیچه ای بیش نبود.
این علل و عوامل دست به هم داد و موجب گردید كه شیعیان از گوشه و كنار سر برآورند و با همتی شایان توجه به تشكیل جمعیت ها و تأسیس حوزه های علمی و نشر معارف و حقایق اهل بیت عصمت و طهارت دست یازند. مسافرت های ثقة الاسلام كلینی و شیخ صدوق دو پیشوای بزرگ شیعه به بغداد و اقامت آنها در آن شهر كه مركز خلافت و علمای عام بود و اهمیتی كه میان آنان كسب كردند، همه از آزادی نسبی و موقعیت آن عصر حكایت می كند.
در عصر شیخ مفید كه خود عرب بود شیعیان از آزادی و احترام بیشتری برخوردار گردیدند. وجود فقیه عالی مقامی چون شیخ مفید در میان آنان اعتبار آنها را بالا برد و بیش از پیش نزد دوست و دشمن بر احترام آنان افزود. شیخ مفید شیعیان را از پراكندگی نجات داد و اوضاع اسف بار آنها را سامان بخشید تا آنجا كه به اوج عزت رسیدند.
شیخ مفید در محله ی “كرخ” بغداد كه مركز شیعیان بود می زیست، و مسجد معروف “براثا” در آن محله كه تاكنون هم باقی است، و زیارتگاه شیعیان است، محل تدریس شیخ مفید بود.
شیخ مفید در نظر دانشمندان شیعه
شیخ الطایفه
در “رجال” باب “كسانی كه از ائمه علیهم السلام روایت نكرده اند” در باب “محمد” طبق معمول به اختصار از استاد عالیقدرش شیخ مفید بدین گونه نام می برد: “محمدبن محمد بن نعمان، دانشمندی بزرگ و موثق است."و در “فهرست” می نویسد: “محمد بن محمد بن نعمان ابوعبدالله مفید معروف به “ابن معلم” از متكلمان (علمای عقاید و مذاهب) طایفه امامیه است.
در زمان او ریاست علمی و دینی شیعه به وی منتهی گشت. در علم فقه و كلام بر هر كس مقدم، فكرش عالی، ذهنش دقیق، و دانشمندی حاضر جواب بود. نزدیك به دویست جلد كتاب بزرگ و كوچك دارد و فهرست كتابهایش مشهور است…” نجاشی شاگرد نامی دیگرش در “رجال” پس از ذكر نام و نسب او تا “یعرب بن قحطان” جد نژاد عرب می نویسد: “استاد ما رضی الله عنه است. جایگاه والای او در فقه و كلام و روایت و وثاقت و دانش مشهورتر از آنست كه وصف شود.” سپس مانند شیخ طوسی كتاب های او را نام می برد.
ابن شهرآشوب
از وی چنین یاد می كند: “شیخ مفید، ابوعبدالله محمد بن نعمان حارثی بغدادی عكبری: … شاگرد ابوجعفر ابن قولویه، و ابوالقاسم علی بن محمد رفاء، و علی بن ابی الجیش بلخی بود.حضرت صاحب الزمان صلوات الله علیه او را ملقب به “شیخ مفید” نمودو من علت آن را در كتاب “مناقب آل ابی طالب” ذكر كرده ام. او مولف حدود دویست كتاب بزرگ و كوچك است …”
علامه حلی از این دانشمند عظیم الشأن سخن گستر، بهتر و روشن سخن گفته و می نویسد: “محمدبن محمدبن نعمان مكنّی به “ابوعبدالله” و ملقب به “مفید” است. درباره علت نامگذاریش به “مفید” حكایتی است كه ما آن را در كتاب بزرگ خود، در رجال، آورده ایم.
مفید معروف به “ابی المعلم” بود و از بزرگترین مشایخ شیعه و رئیس و استاد آنهاست. كلیه دانشمندان ما كه بعد از وی آمده اند از دانش او استفاده نمودهاند. فضل و دانش او در فقه و كلام و حدیث مشهورتر از آنست كه به وصف آید. او موثق ترین و داناترین علمای عصر خود بود. ریاست علمی و دینی طائفه شیعه امامیه در زمان او به وی منتهی گشت…”
شهید قاضی نورالله شوشتری
دانشمند عالی مقام و سخن گستر نامی، پس از ذكر نام آن بزرگ مرد علم و دین در كتاب نفیس فارسی خود “مجالس المؤمنین” سخن مفصل خود پیرامون شخصیت او را بدین گونه آغاز می كند: “… افادت پناهی كه عقل مستفاد از قوت قدسیه ی او مستفید، و فكر فلك پیمای او با ملأاعلی در گفت و شنید بود.
مجتهدی قدسی ضمیر، و متكلمی نحریر، شاهبازی تیزآهنگ، و بدیهه پردازی فیروز چنگ، اشاعره از سطوت مناظره ی او در كنج اعتدال، و حال ارباب اعتزال از دهشت مباحثه او مانند …” به طور خلاصه، سایر دانشمندان رجالی و فقها و علمای ما هر جا به نام شیخ مفید یا گفتار او رسیده اند، از وی به عنوان سرآمد علمای عقاید و مذاهب اسلامی و متفكری برجسته، و مصنفی پركار و دانشمندی سخنور و …
و اوصافی از این قبیل یاد كرده اند مانند: ابن داود در “رجال” ابن ادریس حلی در “مستطرفات سرائر"، علامه مجلسی، وحید بهبهانی، شیخ یوسف بحرانی، شیخ ابوعلی حائری صاحب “روضات الجنات” و دیگران.
در اینجا از میان آنان به نقل قسمتی از سخنان علامه بحرالعلوم بسنده كرده و می گذریم. علامه بحرالعلوم با آن مقام شامخ علمی و شخصیت نافذ دینی و تقوا و فضیلتی كه داشته است به تفصیل از پیشوای علمای امامیه نام برده و در آغاز گفتار خود می نویسد:
“محمدبن محمدبن نعمان ابوعبدالله مفید رحمة الله” استاد استادان بزرگ و رئیس رؤسای ملت اسلام، گشاینده درهای تحقیق با اقامه دلیل و برهان با بیان روشن خویش سركوب گر فرقه های گمراه، دانشمندی كه تمامی جهات فضل و دانش در وی گرد آمده و ریاست علمی و دینی به او منتهی گشته بود.
كلیه دانشمندان بر مقام عالی وی در دانش و فضل و فقه و عدالت و وثاقت و جلالت قدرش اتفاق نظر دارند. او دارای خوبیها و فضائل فراوان: تیزبین، باهوش، حاضر جواب و موثق ترین دانشمند عصر خود در حدیث و آشناترین آنها به علم فقه و كلام بود و هر كس بعد از او آمده از وی استفاده نموده است…”
شیخ مفید در نظر دانشمندان عامه
شیخ مفید دانشمند ذوفنون وبلند آوازه ما در نظر علمای بزرگ عامه نیز بسیار بزرگ می نمود. این معنی از سخنان خوب و بد آنان به خوبی پیدا است.
ابن ندیم
كه از معاصران شیخ مفید بوده و مانند او در بغداد می زیسته در فهرست خود  نوشته است: “ابن المعلم – ابوعبدالله” ریاست متكلمین شیعه در عصر ما به وی رسیده است. او در علم كلام (عقاید و مذاهب) به روش مذهب شیعه بر همه كس پیشی دارد. دانشمندی باهوش و با فراست است، از كتاب های او دریافتم كه دانشمندی عالیقدر است …” و در جای دیگر می نویسد:
“ابن المعلم - ابوعبدالله محمد بن محمدبن نعمان، ریاست وی بر اصحاب خود از شیعه امامیه در فقه و كلام و آثار، در زمان ما به وی منتهی گشته است. ولادت او در سال 338 هجری روی داده است، از كتابهای او … در فهرست ابن ندیم در هر دو مورد چیزی از تألیفات شیخ مفید ذكر نشده است و به جای آنها چند نقطه دیده می شود گویا بوده است ولی حذف شده است.
ابن جوزی
دانشمند مشهور كه او نیز هم عصر شیخ مفید بوده در وقایع سال 413 هـ می نویسد: “محمدبن محمد بن نعمان ابوعبدالله معروف به ابن معلم، پیشوای شیعه امامیه و دانشمند آنها بود، و كتابها بر اساس مذهب آنان تصنیف كرده است. سید مرتضی از جمله شاگردان اوست. ابن معلم مجلس مناظره ای در خانه اش واقع در “درب ریاح” منعقد ساخته بود .
كه در آن عموم دانشمندان گرد می آمدند، او در نزد امرای اطراف كه متمایل به مذهب وی بودند، مقامی عامی داشت. در ماه رمضان امسال (413هـ) وفات یافت. سید مرتضی او را مرثیه گفت…"خطیب بغدادی كه اندكی پس از وی می زیسته در تاریخ بغداد نظر به تعصب خاص خود از وی نام برده و سخنانی ناهنجار گفته است كه از شخصی چون خطیب بعید نیست.
سخنان خطیب به روشنی می رساند كه متعصبان مخالف چقدر از شخصیت شیخ مفید و تألیفات و مكتب وی در رواج مذهب اهل بیت عصمت و طهارت هراس داشته اند. چنان كه از سخنان دانشمندان بعدی عامه نیز روشن می گردد.

شیخ عبدالله یافعی
در “مرآت الجنان فی تاریخ مشاهیر الاعیان” ضمن وقایع سال (413هـ) و دانشمندانی كه در آن سال درگذشته اند می نویسد: ” دانشمند شیعه و پیشوای رافضه صاحب تصانیف بسیار، معروف به “مفید” و “ابن معلم” می باشد. وی در كلام و فقه و جدل استاد فرزانه بود. او در دولت “آل بویه” با طرفداران هر مسلك و عقیده ای با جلالت و عظمت مناظره می كرد.
وی در سال 413ه وفات یافت."ابن ابی طی می گوید: “وی از مستمندان دستگیری بسیار می كرد، فروتنی و خشوع وی زیاد، و نماز وروزه اش فراوان، و لباسش زبر بود.” دیگری گفته است: گاه بود كه عضد الدوله شیخ مفید را زیارت می كرد.
مفید شیخی متوسط القامه، لاغر اندام و گندم گون بود. هفتاد و شش سال زندگی كرد. بیش از دویست كتاب تصنیف كرده است. ماجرای تشییع جنازه او مشهور است؛ زیرا هشتاد هزار نفر از رافضیان و شیعیان او را تشییع كردند. خدا اهل تسنن را از شر او آسوده گردانید! وفات او در ماه رمضان اتفاق افتاد.
ابن حجرعسقلانی
در “لسان المیزان” از دانشمند عالیقدر ما بدینگونه یاد می كند: “دانشمند بزرگ رافضه (شیعه) ابوعبدالله بن معلم، صاحب تصانیف بدیع است كه دویست كتاب می باشد. او به خاطر عضد الدوله قدرتی بزرگ داشت. هشتاد هزار رافضی (شیعه) جنازه ی او را تشیع كردند. در سال 413 وفات یافت.خطیب بغدادی نوشته است: “مفید كتاب های بسیاری در گمراهی شیعه! و دفاع از اعتقاد آنها و نكوهش از صحابه و تابعین و ائمه دین و مجتهدین نوشته است او با كتابها و نظریاتش بسیاری را گمراه ساخت! تا این كه خداوند اهل تسنن را با مرگ وی آسوده گردانید.”
ابن حجر
می گوید: “مفید بسیار پارسا و فروتن و پاسدار علم بود. گروهی از دانشمندان از محضرش برخاستند، و در بزرگداشت مكتب تشیع جایگاهی عالی یافت، تا جائی كه گفته اند او بر هر دانشمند بلند قدری منت دارد. پدرش در “واسط” معلم بود، و مفید در آنجا متولد گردید.
بعضی هم گفته اند در “عكبرا” متولد شده است"گویند عضدالدوله برای ملاقات او به خانه اش می رفت و هر گاه بیمار می شد به عیادتش می شتافت.شریف ابویعلی جعفری شوهر دختر شیخ مفید گفته است: “مفید جز اندكی از شب را نمی خوابید. سپس بر می خاست و به نماز می ایستاد، یا مطالعه می كرد، یا مشغول تلاوت قرآن می گشت.”
سایر دانشمندان عامه مانند ابن عماد حنبلی در “شذرات الذهب” و ابن كثیر شامی در “البدایة و النهایه” در وقایع سال 413 و دیگران از مفید قریب به این مضامین سخن گفته و به مقتضای سرشت خود با نیكی و بدی از وی یاد كرده اند.
ارتباط با امام عصر(عج)
دانشمند بزرگوار مشهور شیخ ابوطالب طبرسی در كتاب نامدارش “احتجاج” سه توقیع(نامه) از حضرت “ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف” نقل كرده كه به افتخار شیخ مفید صادر گشته و حضرت او را مشمول عنایات خاص و الطاف مخصوص خود قرار داده است.
برای آگاهی از این توقیعات و مضامین آنها نگاه كنید به آخر “احتجاج طبرسی” و كتابهای “مجالس المؤمنین” قاضی نورالله شوشتری، “رجال” علامه بحرالعلوم، روضات الجنات سید محمد باقر خوانساری، خاتمه مستدرك، تنقیح المقال” شیخ عبدالله مامقانی و سایر منابع، به خصوص سخن علامه بحرالعلوم و محدث نوری پیرامون آنها.

کلمات کلیدی:شیخ،مفید،امام عصر،شیعه