راه نجات از شیطان..

هنگامی که شیطان به خداوند گفت…من از 4 طرف جلو ،پشت،راست و چپ انسان را گرفتار و گمراه میکنم «اعراف آیه17»

فرشتگان پرسیدند..شیطان از چهار سمت بر انسان مسلط است پس چگونه انسان می یابد؟

خداوند فرمود :راه بالا و پایین باز است راه بالا نیایش و راه پایین سجده و بر خاک افتادن است..

بنابراین کسی که دستی به سوی خدا بلند یا سری برآستان او بساید می تواند شیطان را طرد کند ..

موضوعی قرآن،مراحل اخلاق در قرآن،ج 11،ص108

بحارالانوار ،ج 60،ص155

صبحتون پر انرژی..

صبح یکشنبه تون پرانرژی و نشاط..

امروز یکشنبه 96/10/3 همه چیز رنگ و بوی تازگی و طراوت میدهد

آرزو میکنم وجودتون پرشود از عطر  و رنگ خدا

و روزی آکنده از شادی و سلامتی داشته باشید..

حکایت..

پدری به پسرش گفت: یک کیسه با خودت بیاور و در آن به تعداد آدم هایی که دوست نداری و از آنان بدت می آید پیاز قرار بده.

پسر همین کار را کرد..

پدرش گفت:هرجا که می روی باید کیسه را با خودت حمل کنی..پسر بعد از چند روز خسته شد و به او شکایت برد که پیازها گندیده و بوی تعفن گرفته است و مرا اذیت  میکند..

پدر پاسخ داد: وقتی تو کینه دیگران را در دل نگه میداری همین اتفاق می افتد..این کینه ،قلب و دلت را فاسد می کند و بیشتر از همه خودت را اذیت خواهد کرد..

چه کسی را خداوند دوست دارد؟

حضرت محمد (ص)می فرمایند:

چهار خصلت است که خدا آن را به کسی عطا می کند که او را دوست دارد

* سکوت که مبدا عبادت است..

* توکل بر خدا..

* تواضع و فروتنی..

*  بی رغبتی به دنیا..

احادیث الطلاب ص574

بانوی پاکدامن ایران.. شهبانوفرح پهلوی

حسین فردوست ،رئیس بازرسی شاهنشاهی و محرم راز و اسرار محمدرضا پهلوی درباره آشنایی فرح با شاه چنین می گوید:

فرح دختر دانشجوی فقیری بود که از فرط استیصال برای دریافت کمک مالی به سراغ اردشیر زاهدی در حصارک می رود تا بتواند در پاریس تحصیل و زندگی کند.در حصارک ویلایی بود که اردشیر زاهدی با تعدادی از رفقای او منتظر شکار دخترها و زن ها می نشستند و هر مراجعه کننده از جنس مونث ،اگر مورد پسند زاهدی واقع می شد بلافاصله به اتاق خواب می رفتند و اگر مورد پسند زاهدی نبود او را به رفقایش که حضور داشتند می داد.که آنها نیز در حصارک به اتاق خواب می رفتند..

این بود کار و شغل زاهدی و البته به دوستان انگلیسی و آمریکایی اش هم چیزهایی ی رسید.حال این دختر به اطلاع از چنین وضعی برای درخواست پول به سراغ زاهدی در حصارک می رود،یعنی این که خود را تقدیم زاهدی می کند. لابد زاهدی از این دختر خوشش نیامده بود که به محمدرضا تلفن می زند که :دختری این جا آمده و اگر اجازه دهید او را بیاورم…

محمدرضا می پذیرد و بدون تحقیق قبلی که او کیست و خانواده او چیست ،او را به فرودگاه می برد و در هواپیما به وی پیشنهاد ازدواج می دهد..

معلوم است که فرح نیز بلافاصله قبول می کند .دختری که تا یک ساعت پیش ،از زاهدی پول می خواست که مفهومش معین است،حال قرار شده که با شاه ازدواج کند و می کند..

بدین ترتیب (فرح حصارک) ملکه ایران می شود،و در مراسم تاجگذاری با آن تشریفات و تجملات که از تلویزیون دیده اید تاج بر سر می گذارد..

منبع:کتاب دربار به روایت دربار،ص35و36

خاطرات ارتشبد فردوست رئیس دفتر محمد رضا شاه