آقای من...

مولا جان،

بار ها آمدی و نبودم

در تقلای این زندگی

نیازمند تو اما بی تو بودم !

بارها آمدی ونیامدم

بر دلم بارها نشستی و

بی تو بودن را گریستم

میدانم آمده ای…بسیار نزدیک…

پشت پلک هایی که توان باز شدن به روی زیبایت را ندارد…

پشت در، دلی که هنوز برای میزبانی تو پاک نشده…

میدانم آمده ای …

دعا کن من هم بیایم به پیشواز تو !

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.