بهترین و بدترین
لقمان حکیم که از بیهوده گویی خواجه سخت ناراحت بود، به دنبال فرصت بود که او را بیدار کند.
روزی مهمانی گرامی بر خواجه وارد شد. به لقمان گفت: که گوسفندی ذبح کند و از بهترین اعضای آن غذایی مطبوع درست کند.
لقمان از زبان و دل گوسفند غذایی درست کرد و بر سفره گذاشت.
روز دیگر خواجه گفت: گوسفندی را ذبح کن و از بدترین اعضای آن غذایی درست کند. این بار نیز غذایی از دل و زبان گوسفند آماده کرد.
خواجه از کار او متحیر شد، پرسید: چگونه است که این دو عضو، هم بهترین و هم بدترین اعضا هستند؟
لقمان گفت: ای خواجه! دل و زبان، مؤثرترین اعضا در سعادت و شقاوت هستند؛ چنان چه دل را منبع فیض نور گردانی و زبان را در راه نشر معرفت و اصلاح بین مردم در آوری، بهترین اعضا و هرگاه دل به ظلمت فرو رود و کانون کینه و عناد گردد و زبان به غیبت و فتنه انگیزی آلوده شود از بدترین اعضا خواهند بود.
خواجه از این سخن پند گرفت و از آن پس به اصلاح خویش بر آمد.
حکایت های امر به معروف و نهی از منکر، ص 149.
تا مرد سخن نگفته باشد - عیب و هنرش نهفته باشد
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط فرهادی در 1395/09/24 ساعت 08:33:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |