موضوع: "پاسخ به شبهات"

چرا غیبت؟؟؟

شبهه:

مگر خدا نمی‌توانست به جای غایب کردن حضرت مهدی (عج)، جان او را ازگزند دشمنان محفوظ دارد و اصلاً چه نیازی دارد که سال‌ها در غیبت باشد وسپس ظهور نموده و ظلم را از میان بردارد؟

پاسخ:

در متن این سؤال آمده که او نیز مانند پیامبر اعظم (ص) بشری عادی بوده و در گزند میکروب‌ها و … قرار دارد، پس چگونه ممکن است زنده بماند؟

در خصوص این که او نیز مثل پیامبر اکرم (ص) است و پیامبر اعظم (ص) نیز به لحاظ بدن عنصری مثل سایر ابنای بشر است، و این که این امر منافاتی با طول عمر ندارد، قبلاً توضیح داده شد، اما در پاسخ این سؤال لازم است به نکات ذیل ایفاد گردد:

الف –خدا هر کاری که بخواهد می‌تواند انجام دهد، چرا که «فعال ما یشآء» است، اما دلیل نمی‌شود که دیگران تعیین کنند که چه کاری را به چه شکلی انجام دهد و یا به جای چه کار دیگری انجام دهد! اگر کسی به خدا ایمان داشته باشد، می‌داند که فعل خدا بر اساس «علم  و حکمت و مشیّت» اوست و علم بشر هیچ‌گاه بر علم او برتری و چیرگی ندارد. پس بهترین کار، همین کاری است که او می‌کند. و اگر کسی اساساً به خدا ایمانی نداشته باشد، این بحث‌ها بهانه برای ضد تبلیغ است.

ب – یکی از مشکلات ذهنی این است که برخی گمان می‌کنند «غیبت» یا «امام غایب است»، یعنی او مثل ملائک در عالم غیب زندگی می‌کند و یا مثل موجودی نامرئی آمد و شد می‌نماید و کسی او را نمی‌بیند! در صورتی که اصلاً چنین نیست، بلکه این غیبت، غیبت  از شناسایی است و نه غیبت وجود عنصری. چنان چه در مورد غیبت ایشان فرمودند: «روی زمین زندگی می‌کند، مثل همه‌ی مردم، می‌بینیدش، ولی نمی‌شناسیدش». مثل صدها هزار نفری که ممکن است انسان در روز ببیند، اما چون نمی‌شناسد، متوجه نمی‌شود که چه کسی را دیده است و اگر از او سؤال کنند که فلانی را امروز دیدی؟ پاسخ می‌دهد خیر. در حالی که ممکن است دیده باشد. لذا امام زمان (عج) نیز مانند هر انسان دیگری و مانند حضرت علی یا سایر ائمه (ع) در زمان خودشان زندگی بشری دارند، غذا می‌خورند، می‌خوابند، بیدار می‌شوند، بیمار می‌شوند، بهبود می‌یابند، جهاد می‌کنند، به درماندگان می‌رسند و …، اما اینها هیچ کدام دلیل نمی‌شود که الزاماً عمرشان نیز کوتاه باشد.

پس، معلوم می‌شود که این غیبت، خروج از کره‌ی زمین و یا غیبت عنصری و جسمی برای محفوظ ماندن از گزند بلایای طبیعی یا میکروب‌ها و … (که در متن سؤال آمده بود) نیست، و حفظ جان از کشته شدن توسط دشمنان که در برخی از روایات آمده نیز به همین صورت محقق می‌گردد، یعنی نمی‌شناسندش که قصد جانش را کنند و مانند 12 معصوم و یازده امام دیگر به شهادتش برسانند. و این بهانه است که کسی به خدا بگوید: حالا چرا این طوری جانش را حفظ کردی، مگر نمی‌توانستی طور دیگری حفظ کنی؟!

ج – اگر به مباحث ولایت، امامت، زعامت، حکومت و عدل گستری در اسلام دقت شود و هم چنین حکمت «غیبت» و مسئله‌ی ظهور و حکومت جهانی مورد نظر و تذمل قرار گیرد، معلوم و مبرهن می‌گردد که این غیبت فقط «غیبت از حکومت» است و ظهور نیز «حکومت ظاهری و عیان» ایشان است. و گرنه «وجود» ایشان غایب نیست که روزی ظاهر شود. ایشان هستند و اساساً زمین هیچ‌گاه بدون امام زنده، حاضر و ناطق نمی‌ماند.

امام دو شأن دارد: یکی «ولایت و امامت»، که انتصاب آن از ناحیه‌ی خداوند متعال است و فرقی نمی‌کند که مردم بپذیرند و یا نپذیرند،‌ در هر حال او امام است. و دیگری «حکومت» است که تا ظرفیت، طلب و پذیرش در مردم نباشد، محقق نمی‌گردد. چنان چه وقتی مردم حضرت علی (ع) را نمی‌خواهند، ایشان خانه نشین می‌شوند و وقتی امام حسن (ع) را نمی‌خواهند، از حکومت کنار می‌روند و وقتی دیگر ائمه را نمی‌خواهند، آنها به حکومت نمی‌رسند. پس حکمت و سرّ اصلی طول کشیدن غیبت این است که مردم باید بفهمند و بدانند که از افرادی چون خودشان، سلاطین، احزاب، ایسم‌ها و …، کاری برای نجات آنها از زنجیر بندگی فراعنه‌ی زمان و مساعد شدن زمینه‌ی رشدشان بر نمی‌آید و حتماً باید یک خلیفة‌الله و منجی الهی بر آنان حکومت کند و عدل را در زمین پراکنده نماید. لذا مکرر بیان شده است که ایشان تا به حد کافی یار نداشته باشند، ظهور نخواهند نمود.

البته دقت شود که «خواستاری» مردم به این نیست که حتماً اکثریت مردم جهان، حجة بن الحسن العسکری (عج) را شناخته و با دعای فرج منتظر ظهورش باشند، بلکه نا‌امیدی از قدرت‌ها و مکاتب بشری و انتظار فرجی الهی، مساعد کننده‌ی زمینه‌ی پذیرش است.

با کمی مطالعه و تأمل مشهود می‌گردد که همه‌ی پیروان ادیان الهی و هم چنین ادیان بشری (بت‌پرستان) و حتی مکاتب بشری (ایسم‌ها)، ضمن آن که انتظار و امیدی معقول و فطری به رسیدن بشر به کمال و زندگی بدون ظلم در زمین دارند، منتظر یک منجی، یک رهبر و یک قدرت مافوقی که این امید را محقق نموده و جامعه را رهبری کند نیز هستند، منتهی در معرفی و انتخاب مصداق به خطا می‌روند. چنان چه همگان پرستنده هستند و اگر «الله جل جلاله» را نشناخته و بندگی نکنند، حتماً به «إله‌»های کاذب رجوع کرده و بندگی آنان را می‌کنند، اگر چه «إله»ی کسی نفس خودش باشد.

اما رشد بشر از یک سو، امتحان دادن و مردود شدن همه مدعیان از سوی دیگر، فشار ظلم حاکمان جور از سویی دیگر، افتادن نقاب‌های رنگین از چهره‌ی انحراف‌ها و منحرفین و …، سبب بیداری و حرکت می‌گردد، چنان چه امروزه شاهد تبلورهای چشمگیری از این بیداری در کشورهای اسلامی و حتی امریکا و اروپا هستیم. هم چنین مردم پس از فاصله گرفتن از «دین الهی» به آن روی می‌آورند و در میان ادیان کم و بیش با اسلام و آن هم «اسلام ناب» آشناتر می‌شوند و به آن گرویده و یا متمایل می‌گردند. چنان چه امروزه در غرب و شرق عالم و از جمله امریکا و اروپا شاهد آن هستیم. و این امور همه زمینه را برای پذیرش حکومت جهانی منجی عالم بشریت مساعد می‌نماید و ظهور محقق می‌گردد.

کلمات کلیدی:ظلم،غیبت،خدا،امام زمان

اشکال بر ندبه

طبق روایات امام حسین علیه السلام اولین كسی است كه در حال حیات حضرت مهدی ـ علیه‌السلام ـ رجعت می‌كند و بعد از رحلت حضرت و با شهادت او، مراسم غسل و نماز بر بدن حضرت را بر عهده می‌گیرد. در مورد رحلت و یا شهادت حضرت، روایات مختلف است ولی در هر دو نوع روایات، موضوع بازگشت امام حسین ـ علیه‌السلام ـ و انجام مراسم غسل و كفن و نماز بر حضرت، ذكر شده است.

در این مقاله به دو بحث می پردازیم: 1 ـ اشکالی بر دعای ندبه 2ـ مدت زمان حكومت امام زمان و موضوع انجام غسل و نماز بر بدن مطهر امام زمان علیه السلام

آیا دعای ندبه انشای برخی از علمای شیعه است؟

ممکن است برخی اشکال کنند که این دعا انشای برخی از علمای شیعه بوده است. ولی این احتمال از جهاتی باطل است:

1. بزوفری در روایت خود، چنین آورده است: «و یستحبّ أن یدعی به فی الأعیاد الأربعة» ظاهر این کلمه می‌رساند که این دعا از جانب معصوم صادر شده است، زیرا محکوم کردن هریک از افعال و اذکار به هریک از احکام خمسه (وجوب، حرمت، استحباب، کراهت و اباحه) از امور توفیقی است که فقط باید از جانب اولیای معصوم خداوند صورت پذیرد.

2. اینکه برای قرائت این دعا زمان خاص (اعیاد اربعه) ذکر شده خود دلیل بر آن است که از جانب معصوم صادر شده است؛ زیرا در غیر این صورت نمی‌تواند از چنین ویژگی خاصی برخوردار باشد.

3. رسم علما چنین بوده که هرگاه دعا یا زیارتی را خود انشا می‌کردند متذکر می‌شدند تا بر مردم مشتبه نگردد، از باب نمونه:

الف. شیخ صدوق در «من لا یحضر الفقیه» زیارتی را برای فاطمه زهرا (سلام الله  علیها) که از انشاهای خود اوست نقل کرده و میگوید: من آن‌را در سفر حج در مدینه در کنار قبر فاطمه زهرا (سلام الله علیها) قرائت کردم. ولی آن‌را به این‌صورت در اخبار نیافتم…» (بحارالانوار، ج97، ص96، ح13)

ب. سیدبن طاووس در «الاقبال» میگوید: «فصلی است درباره آنچه آن ‌را ذکر می‌کنیم از دعایی که آن‌ را انشا کردیم، آن ‌را هنگام تناول طعام ذکر می‌کنیم» (اقبال الاعمال، ص115)

ج. و نیز می‌فرماید: «و اما آنچه هنگام رۆیت هلال شوال گفته می‌شود ما آنرا در کتاب «عمل‌الشعر» در ضمن دعایی که انشا کردیم آوردیم، و این دعا صلاحیت برای تمام ماهها را دارد…» (اقبال الاعمال، ص305)

در خصوص انجام غسل و نماز بر بدن مطهر امام زمان ـ ارواحناه فداه ـ طبق روایات، امام حسین ـ علیه‌السلام ـ اولین كسی است كه در حال حیات حضرت مهدی ـ علیه‌السلام ـ رجعت می‌كند و بعد از رحلت حضرت و با شهادت او، مراسم غسل و نماز بر بدن حضرت را بر عهده می‌گیرد. در مورد رحلت و یا شهادت حضرت، روایات مختلف است ولی در هر دو نوع روایات، موضوع بازگشت امام حسین ـ علیه‌السلام ـ و انجام مراسم غسل و كفن و نماز بر حضرت، ذكر شده است

و در موارد دیگر نیز درمورد ادعیه‌ای که خود انشا کرده چنین تعبیراتی آورده است. (امان‌الأخطار، ص17)

4. ابن مشهدی در «المزار» می‌گوید: «من در این کتاب خود از فنون زیارات، اخباری را جمع کردم که به‌واسطه راویان ثقه و مورد اعتماد به سادات متصل شده‌اند» (المراد، ص16)

5. درصورتی که جمله «انّه الدعا لصاحب الامر» را به معنای انشا از امام زمان (علیه السلام) بدانیم می‌توانیم آن را از توقیعات حضرت مهدی علیه السلام به بزوفری بدانیم.

مدت زمان حكومت امام زمان و موضوع انجام غسل و نماز بر بدن مطهر امام زمان

مدت زمان حكومت امام زمان ـ علیه‌السلام ـ دقیقاً مشخص نمی‌باشد. روایات مربوط به این موضوع، زمان‌های متفاوتی برای حكومت حضرت ذكر نموده‌اند

7 سال،[1] 8، 9، 10سال،[2] 19سال،[3] 20 سال،[4] 40سال[5] و 309سال[6] (مقدار توقف اصحاب كهف در غار) ذكر شده است.

عدد 7 سال هم در منابع روائی اهل سنت بیشتر ذكر شده است[7] و هم در منابع شیعی بیشترین روایات را دارد. منتهی در اكثر موارد هر سال آن را مساوی با 10 سال ذكر نموده است كه می‌شود هفتاد سال (7=70).

برای توجیه و جمع میان این اختلاف اعداد، نظرات مختلفی ارائه شده است: صاحب كتاب «الشیعة و الرجعه» روایات هفت سال مساوی با 70 سال را بخاطر كثرت روایات آن ترجیح داده است.[8] و بعضی مثل سیدصدرالدین صدر زمان حكومت حضرت را در هفت سال منحصر نموده است و این را از ویژگی‌های حكومتی حضرت دانسته كه در مدت اندك جهان را پر از عدل و داد می‌كند كه از كس دیگری ساخته نمی‌باشد.[9]

مرحوم علامه مجلسی، این روایات را برخی ناظر به آغاز شكل‌گیری قیام، برخی را مربوط به پیاده شدن اوائل حكومت حضرت دانسته است و برخی از روایات مثل 309 سال را مربوط به دوران نهائی حاكمیت و استقرار نظام حضرت حمل نموده است. [10] از جمله كسانی كه این توجه و محمل را پذیرفته‌اند آیة‌الله مكارم شیرازی دام ظله در كتاب «مهدی انقلابی بزرگ» است.[11]

به نظر می‌رسد؛ توجیه دوم كه ما روایات را ناظر به مراحل آغاز و استقرار و ثبات نظام حكومتی حضرت بدانیم. نسبت به توجیه اول كه مدت حكومت حضرت را حصر در 7 سال می‌كند و آن را به عنوان ویژگی حضرت می‌شمارد، ترجیح دارد زیرا سنت الهی بر این است كه حتی‌الامكان جریان كار از راه‌های عادی به پیش رود نه از راه اعمال قدرت اعجاز و روایات مربوط به انقلاب عدل‌گستر حضرت نیز بیانگر این واقعیت است كه پیروزی حضرت بر دشمنان و فتح جهان، با زحمات و دشواری‌های سختی همراه است و نیاز به افراد جان بركف دارد و خون‌های فراوانی در راه حضرت ریخته می‌شود.

بنابراین، طبیعت كار حضرت بقیة‌الله (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در پروژه‌ی استقرار عدالت جهانی به جای نظام‌های ظالمانه، اقتضا می‌كند كه حضرت به عنوان مجری این طرح عظیم و بی‌همانند، مدت طولانی حضور داشته باشد تا بتواند، با روند طبیعی (مگر در موارد خاص) تحول همه جانبه و فراگیر را در جهان پر از ظلم، پدید آورد.

براساس تصریح قرآن، مأموریت و رسالت حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) تحقق ارزش‌های الهی و قرآنی و تأسیس جامعه‌ی توحیدی به معنای كامل آن است بگونه‎ای كه هیچگونه اثری از شرك در آن دوره مشاهده نشود «یَعْبُدُونَنِی لا یُشْرِكُونَ بِی شَیْئاً»[12]

آنچه مسلم است؛ این است كه تأسیس چنین بنای عظیم، آن هم با آن عمق و گستردگی غیر قابل توصیف كاری است كارستان و حیرت‌آور كه می‌باید آن ذخیرة الهی، این كار بزرگ و بی‌سابقه را به اجرا در آورد.

طبیعت كار حضرت بقیة‌الله (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در پروژه‌ی استقرار عدالت جهانی به جای نظام‌های ظالمانه، اقتضا می‌كند كه حضرت به عنوان مجری این طرح عظیم و بی‌همانند، مدت طولانی حضور داشته باشد تا بتواند، با روند طبیعی (مگر در موارد خاص) تحول همه جانبه و فراگیر را در جهان پر از ظلم، پدید آورد

بدیهی است كه اجرای این برنامه‌ی عظیم ـ با توجه به روند طبیعی امور و عدم استفاده از قدرت اعجاز ـ (مگر در موارد ضرورت) نیاز به گذشت زمان دارد.

بنابراین، گرچه رشد افكار عمومی و فرهنگ‌ها در عصر انقلاب جهانی حضرت، تا حد زیادی زمینه را برای پذیرش، برنامه‌های حضرت، مساعد خواهد نمود، ولی با همه‌ی این احوال به‌لحاظ اینكه نظام‌های سلطه، نوعاً‌نظام ظالمانه می‌باشد، اجرای احكام الهی و تحقق عینی معارف قرآنی و ارزش‌های اسلامی، در چنین فرایندی، نیاز به زمان طولانی دارد و حضور امام را در مدت لازم می‌طلبد، اما اینكه دقیقاً چه مقدار حضرت حكومت می‌كند؟ مشخص نمی‌باشد كه اینكه روایات این موضوع را دقیقاً معین ننموده است شاید بخاطر بعضی از حكمت‌ها و اسراری است كه در این مسأله وجود دارد و فقط بعد از ظهور مشخص می‌شود.

و اما بحث دوم:

یكی از اعتقادات شیعه این است كه امام معصوم ـ علیه‌السلام ـ را جز امام معصوم دیگر غسل و نماز، نمی‌دهد و در روایات خاصه به این موضوع تصریح شده است. امام ـ علیه‌السلام ـ می‌فرماید: «ان الامام لا یغسله الا للامام»[13]

در خصوص انجام غسل و نماز بر بدن مطهر امام زمان ـ ارواحناه فداه ـ طبق روایات، امام حسین ـ علیه‌السلام ـ اولین كسی است كه در حال حیات حضرت مهدی ـ علیه‌السلام ـ رجعت می‌كند و بعد از رحلت حضرت و با شهادت او، مراسم غسل و نماز بر بدن حضرت را بر عهده می‌گیرد.[14] در مورد رحلت و یا شهادت حضرت، روایات مختلف است ولی در هر دو نوع روایات، موضوع بازگشت امام حسین ـ علیه‌السلام ـ و انجام مراسم غسل و كفن و نماز بر حضرت، ذكر شده است.

پی نوشت‌ها:

[1] . بحارالانوار، ج 52، ص 291

[2] . الشیعة و الرجعه، ج 1، ص 224

[3] . الغیبة نعمانی، ص 332، تحقیق علی‌اكبر غفاری

[4] . العمده، ابن الطریق. ص 439

[5] . عقد الدرر، ص 240، به نقل از جهان بعد از ظهور، محمد خادمی شیرازی، ص 174

[6] . بحارالانوار، ج 52، ص 280.

[7] . سسن ابن ابی‌داوود، ج 4، ص 307

[8] . الشیعة و الرجعه، ج 1، ص 225.

[9] . المهدی، سیدصدرالدین صدر، ص 239

[10] . بحارالانوار، ج 52، ص 280.

[11] . مهدی انقلابی بزرگ، ص 314.

[12] . سورة نور، آیة 55.

[13] . اصول كافی، ج 1، ص 384 و بحارالانوار، ج 109، ص 103.

[14] . بحارالانوار، ج 53، ص 13 و ج 51، ص 56.

آمنه اسفندیاری

بخش مهدویت تبیان

منابع:

سایت اندیشه قم

پورتال جامع مهدویت

سایت راسخون

بحارالانوار، ج97

اقبال الاعمال، ص115

در محافل و حتی تاکسی‌ها رایج شده که چطور مراجع فتوای تنباکو و ....

در محافل و حتی تاکسی‌ها رایج شده که چطور مراجع فتوای تنباکو و … می دادند، اما اکنون در برابر این گرانی‌ها فتوا نمی‌دهند؟ چطور 40 سال پیش سکوت هر مسلمان خیانت بود و الآن نیست و…؟

جواب:این عده فقط وقتی از مراجع حرف زده و به گذشتگان آنها اشاره و استناد می‌کنند که بخواهند به آنها حمله کنند و اساساً نه علاقه‌ای به اصل اسلام دارند و نه گرایشی به نظام جمهوری اسلامی ایران دارند و در شئون متفاوت زندگی خود کاری با فتاوای مراجع دارند. در گذشته نیز چنین بودند. لذا هنوز فرق بین حکم و فتوا را نیز نمی‌دانند. وگرنه متوجه می‌شدند که اگر مراجع در گذشته فتوا می‌دادند هنوز هم می‌دهند و هیچ حکمی (مثل تنباکو) نیز صادر نشده است مگر این که جنبه‌ی سیاسی داشته باشد و به همین دلیل به آن «حکم» می‌گویند.

این حرف‌هایی که امروزه در برخی محافل و از جمله تاکسی‌ها مطرح می‌شود، هیچکدام جدید نیست و از فردای پیروزی انقلاب نیز گفته می‌شد. چه راجع به گرانی و چه راجع به درود فرستادن به شهرنو و سایر مراکز فساد. همان ابتدا انقلاب نیز همین حرف ها را می زدند که امام خمینی (ره) بدین مضمون فرمود: نگویید انقلاب برای ما چه کرده است، بگویید شما برای انقلاب چه کرده‌اید؟

اگر سکوت هر مسلمان در گذشته یا 40 سال پیش خیانت به شمار می‌رفت، اکنون هم خیانت است. اما هیچ مرجعی و هیچ عاقلی از مسلمانان و مردم نخواسته است که چشم را ببندند و دهان را باز کنند و همین طوری داد بزنند. هر چند که بلندگوی دشمنان خودشان شوند. بلکه همیشه خواسته شده که بصیر باشندو با بصیرت فریاد بزنند.

اگر گرانی و بی‌کاری و …، فقط و فقط ناشی از سوء مدیریتی است که منتخبین خودمان (مردم) در مجلس و دولت دارند، اولاً باید در انتخاب بصیر باشیم و ثانیاً باید به آنها منتقد و معترض باشیم. نه این که بدون بصیرت و شناخت و بر اساس جو، قومیت، فامیلی، زد و بند یا … رأی داده و انتخاب کنیم و قدرت را به دست آنها بسپاریم، و وقتی با ضعف، مشکل و سوء مدیریت مواجه شدیم، نوک حمله را متوجه فقها، مراجع، فتوا و حکم نموده و همین طور بدون شناخت و فکر یک چیزهایی در تاکسی یا محافل بگوییم.

اما اگر مجلس و دولت نسبتاً خوب کار می‌کنند، اما بخش اعظم مشکلات به خود ما (توده مردم) بر می‌گردد، مثلاً تنبلی، کم کاری، میل به دادن و گرفتن رشوه، ظلم به دیگران از رانندگی گرفته تا تجارت و بلایی که اتحادیه‌ها و اصناف بر سر مردم می آورند، مصرف‌گرایی بیش از حد، تا جایی که مصرف انرژی 18 برابر ژاپن باشد یا مصرف سوخت چند برابر هندوستان 900 میلیونی باشد، آرزوهای بلند – تا جایی که جوان حاضر به کار و حقوق نباشد و بخواهد ظرف یکی دو ماه پس از ورود به بازار کار خانه و خودرو خریده باشد …، و بدین ترتیب فاصله طبقاتی نیز زیاد شده و فقر در قشر دیگری شهود و آثار بیشتری داشته باشد، آن وقت باید فریاد را بر سر خودمان بزنیم و در این خصوص فتاوا و احکام نیز بسیار است. آیا کسی که یک قبر را به 260 میلیون تومان می‌خرد، نمی‌تواند آن را خیر 26 خانواده‌ی نوپا کند، تا آن که قبر را می‌فروشد نیز به آن طمع نکند؟ آیا آن که 300 میلیون تومان خرج جشن ختنه سوران آقازاده‌اش می‌کند، یا یک خودروی دست کم 150 میلیونی به عنوان زیر لفظی می‌دهد، نمی‌تواند چند انسان دیگر را هم ببیند؟ اگر مشکل فقط فتوا باشد که هیچ کدام از این رفتارها بر اساس فتوا نبوده است.

آیا مردمی که این چنین درگیر تجمل گرایی، مصرف گرایی، رشوه و ربا (چه دادن و چه گرفتن) شده‌اند [و از فقیر گرفته تا دارا به آن مبتلا هستند]، بر اساس فتوا عمل کنند؟ یا توجیه می‌کنند که ای بابا گرفتاری هست و …؟ گویی حلال و حرام فقط برای فراوانی و آسایش است! می‌گویند (در متن ایمیل نیز درج شده بود) در گذشته شهر نو بود اما اکنون فحشا در خیابان‌ها است؟! اولاً که در گذشته فحشا هم در شهرنو بود و هم در کافه‌ها، کاباره‌ها، دیسکو‌ها … و هم در خیابان‌ها و کوچه‌ها. و ثانیاً در گذشته نیز اهل اسلام و حلال و حرام به سراغ فحشا نمی‌رفتند و امروز نیز به سراغ خیابانی‌ها نمی‌روند. این فتوا که از صدر اسلام وجود داشته و مستمر بیان شده است.

اگر بخش اعظمی از گرانی‌ها یا بی‌کاری، به بحران اقتصادی و پولی جهان بر می‌گردد، چنان چه امریکا و اروپا را نیز درگیر نموده و ایتالیا، اسپانیا، یونان، پرتغال و حتی فرانسه را به مرز ورشکستگی کشانده و آلمان و انگلیس را هم تهدید می‌نماید و ما نیز نه تنها مستثنی از زنجیره‌ی اقتصادی در جهان نیستیم، بلکه به خاطر اسلامخواهی و استقلال طلبی مورد بی‌مهری‌ها و تحریم‌ها قرار می‌گیریم، باید هر چه فریاد داریم بر سر آمریکا بزنیم، نه این که با سخنان عوامانه بگوییم پس چرا راجع به تنباکو فتوا (البته حکم) دادند و راجع به پنیر، کره، نان و مرغ نمی‌دهند.

هر چند که اگر به رهنمودها و بیانات مقام معظم رهبری و هم چنین سایر فقها در زمینه‌های متفاوت توجه کنند، آن مقدار که در طی این 33 سال گفته شده، بعید است در طول تاریخ هزار ساله گفته شده باشد.

شبهات گوناگون راجع به مومنان

عده‌ای از شبهه افکنان (سایت‌ها) و نیز مخالفان دین در محافل می‌گویند: کسانی که ما را از دوستی با جنس مخالف با

آتش جهنم می‌ترسانند خود نمازشان را به امید همخوابی با حوریان بهشتی می‌خوانند. جوا‌ب این شبهه چیست؟

این شبهه نیست، بلکه یک تهمت ناروا و بی‌منطق از سوی کسانی است که کمترین اعتقادی به مبدأ و معاد نداشته و نسبت به اسلام و مسلمین نه تنها ناآگاه، بلکه چنان در سؤال اشاره شد مخالف و معاند هستند. کار اینها جمله‌سازی است. جملاتی که تمامی ساختارش بر اساس دروغ و تهمت طراحی و مهندسی شده است و هدفی جز ایجاد اعوجاج تعقیب نمی‌نماید. خداوند متعال به کسانی که نسبت به آیات و احکام الهی انکار و عناد دارند و در مقابل اهل داد و ستد و مشتری «حرف مفت» هستند اشاره نموده و می‌فرماید:

«وَ مِنَ النَّاسِ مَن يَشترِي لَهْوَ الْحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَن سبِيلِ اللَّهِ بِغَيرِ عِلْمٍ وَ يَتَّخِذَهَا هُزُواًأُولَئك لهَُمْ عَذَابٌ مُّهِينٌ‏ * وَ إِذَا تُتْلي عَلَيْهِ ءَايَتُنَا وَلي مُستَكبراً كَأَن لَّمْ يَسمَعْهَا كَأَنَّ في أُذُنَيْهِ وَقْراًفَبَشرْهُ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ» ‏(لقمان، 6 و 7)

ترجمه:بعضي از مردم گفتار بازيچه را ميخرند ، تا بدون علم مردم را از راه خدا گمراه كنند ، و راه خدا را مسخره گيرند ، آنان عذابي خفت‏آور دارند * و چون آيه‏هاي ما را بر آنان بخوانند ، تكبركنان پشت كنند و بروند‌، گويي آن را نشنيده‏اند‌، تو گويي گوش‌هايشان كر است ، اينگونه افراد را به عذابي غم‌انگيز نويد ده.

اما در مقام اطلاع (نه پاسخ به آنان) به نکات توجه شود:

الف –خداوند متعال در اسلام، نه تنها کسی را از دوستی جنس مخالف (زن یا مرد) نترسانده است، بلکه تصریح دارد که شما را زوج را آفریدم و محبت به جنس مخالف (با تأکید بر زن) را خودم برای شما زینت دادم. بدیهی است اگر خداوند خود غریزه نمی‌داد، این کشش و نیاز نیز نبود. منتهی تأکید می‌نماید که این کشش‌ها به خاطر نیازهای مادی شما در طول زندگی دنیوی است. پس نیاز را برآورده کنید، اما اسیر و بنده کشش‌های نفسانی نشوید:

«زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاء وَالْبَنِينَ وَالْقَنَاطِيرِ الْمُقَنطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ ذَلِكَ مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَاللّهُ عِندَهُ حُسْنُ الْمَآبِ» (آل عمران،14)

ترجمه:محبت مشتهيات (دنيا) از زنان و فرزندان و اموال انبوه فراوان از طلا و نقره و اسبان نشاندار و چهارپايان و كشت و زرع، براى مردم مزيّن و آراسته شده است، حال آنكه اينها وسيله برخوردارى زندگى دنياست، و خداست كه بازگشت نيكو نزد اوست.

خداوند متعال تصریح می‌نماید که یکی از نشانه‌های الهی همین است که بین زوج و زوجه محبت و مودت قرار داده است و انسان در کنار او تسکین و آرامش می‌یابد. اما فقط کسانی که اهل تفکر هستند (نه کسانی که فقط به دنبال ارضای غزیزه و شهوت جنسی هستند)، این معانی را درک می‎کنند و می‌فهمند که خودشان یا دیگران دخلی در این نظم نداشتند که اکنون مدعی قوانین‌اش شوند، بلکه این زوجیت، محبت و مودت، از نشانه‌های محکمی است که انسان را خداشناس‌تر و مؤمن‌تر می‌نماید.

«وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَّوَدَّهً وَرَحْمَهً إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ»

ترجمه: و یکی از نشانه‌های لطف الهی این است که برای شما از جنس خودتان، جفتی (و همسری) بیافرید که در بر او آرامش یابید و با هم انس گیرید و میان شما، مهربانی و قرار ساخت. به یقین، در این [نعمت] برای مردمی که می‌اندیشند، نشانه‌هایی است.

وانگهی، خداوند متعال قبل از آن که انسان را در برابر فسق و فحشا، با آتش جهنم بترساند، با عقل، شعور و منطق ترسانده است.

ب –پس شهوات را نیز خداوند متعال در انسان قرار داده است. منتهی خداوندی که خالق انسان و نظام آفرینش است، برای ارتباط و دوستی و مودت زن و مرد و آسایش، آرامش و لذت آنان از یک دیگر (مانند هر امر دیگری) قوانینی وضع نموده است که نه تنها مانع از حیوان شدن انسان گردد، بلکه زمینه رشد و تکامل او را نیز فراهم آورد. لذا برای این ارتباط «ازدواج» را وضع نمود و آن چه از آن پرهیز داده است، رفیق‌بازی و فحشا است که آثار سوءاش را شاهدیم. لذا فرمود با آنها ازدواج کنید و نه این که حوایج‌تان را از طریق رفیق بازی و زنا (غَيْرَ مُسَافِحِينَ وَلاَ مُتَّخِذِي أَخْدَانٍ) برآورده نمایید.

ج –و اما راجع به نماز مؤمنینی که خود و دیگران را از هر گونه فسق، فحشا و فساد برحذر می‌دارند: آنان که مخالف‌اند، چون دائم در فسق خود غوطه‌ورند، نه قرآنی خوانده و نه نمازی اقامه نموده و نه از بهشت نیز به جز سیب و گلابی و حوری چیزی شنیده‌اند، لذا گمان می‌کنند که عبادت و بندگی مؤمنان برای نعماتی است که در سفره محبوب است و نه محبت و شوق لقای صاحبخانه.

اما اهل اسلام، قرآن و نماز می‌دانند که خداوند متعال فرمود: «اقم الصلوة لذکری»، یعنی نماز را برای یاد من، برای گفتگوی با من و برای ارتباط با من برقرار کن. نماز معراج مؤمن است. لذا هر نمازخوانی در ابتدای نماز که نیت‌اش از نمازخواندن را بیان می‌کند، می‌گوید: «دو رکعت نماز صبح یا چهار رکعت نماز ظهر می‌خوانم، قربة الی الله». یعنی برای رشد، کمال و تقرب به الله جل جلاله نماز می‌خوانم و تا به حال نمونه‌ای نبوده که کسی بگوید: «نماز می‌خوانم قربة لحورالعین».

د –در عین حال چشم داشت به حیات طیبه و پاداش آن بسیار خوب، امیدوار کننده و انگیزه بخش است. و سخن مخالفان مثل آن است که بگویند: برای برخورداری از غنا و ثروت بهشتی در این دنیا ربا نمی‌خورند و برای نوشیدن از شراب طهور بهشتی، در این دنیا هر مسکری که نام شراب رویش گذاشته‌اند را نمی‌نوشند و … . این که خیلی خوب است. اما بهانه‌ای نمی‌شود که چون در بهشت ازدواج با حوریان وجود دارد، پس در دنیا می‌شود زنا کرد، یا چون شراب طهور وجود دارد، پس در دنیا می‌توان میگساری کرد، و یا چون غنا، ثروت و لذت وجود دارد، در دنیا می‌توان به هر طریقی، اگر چه از راه ربا، کلاهبرداری، رانت‌خواری، رشوه، ظلم، آدم کشی و …، به دنبال ثروت و رفاه رفت. این همان منطق ماکیاولی سکولارهای کافر است که به جز بدن حیوانی از انسان نشناخته‌اند و جز ارضای خواست‌های شهوانی، خواستی و کمالی ندارند و جز چند صباحی حیات دنیوی، حیاتی برای خود متصور نیستند.

«وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالإِنسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لاَّ يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لاَّ يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لاَّ يَسْمَعُونَ بِهَا أُوْلَـئِكَ كَالأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَـئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ» (الاعراف، 179)

ترجمه: و حقّا كه ما بسيارى از جن و انس را (گويى) براى دوزخ آفريده‏ايم، زيرا كه دل‏ها دارند ولى (حقايق را) بدان نمى‏فهمند، و چشم‏ها دارند ولى بدان (به عبرت) نمى‏نگرند و گوش‏ها دارند ولى بدان (معارف حقّه را) نمى‏شنوند آنها مانند چهارپايانند بلكه گمراه‏ترند (زيرا با داشتن استعداد رشد و تكامل، به راه باطل مى‏روند) و آنها همان غافلانند.

 

1 2