یا صاحب عصر (عج)
” اَرنی” غم عيانم ! ” اَرنی” تب نهانی !
نکنی شکنجه ما را به بلای ” لن ترانی”
تو که تار ِ “فيه ما فيه" و “جوامع الحکايات”
تو که پود “منشآتی" و بهار “بوستان” ی
تب چشم تو تغزل، شب گيسويت قصيده
نفست پر از رباعی و سه گان و خسروانی
همه عمر ، مبتلايم به صفا و مروه ی غم
بگشا دری به قلبت که مفاتح الجنانی
غزلی نوشتم امشب که بخوانی ازجنونم
به جنون نشسته شعرم که مگر مرا بخوانی
* « اَرنی » : خودت را به من نشان بده
* « لَن ترانی » : هرگز مرا نخواهی دید
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط فرهادی در 1395/09/02 ساعت 05:22:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید